Sunday 28 August 2011

کمپین بین المللی حقوق بشر: حکومت، کروبی را برای «اعترافات تلویزیونی» آماده می کند

کمپین بین المللی حقوق بشر: حکومت، کروبی را برای «اعترافات تلویزیونی» آماده می کند

مهدی کروبی
مهدی کروبی
۱۳۹۰/۰۶/۰۶
یک روز پس از آنکه فاطمه کروبی از «بازداشت انفرادی» مهدی کروبی در آپارتمانی «بسیار کوچک» خبر داد، کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران به نقل از یک منبع آگاه اعلام کرد که مقامات امنیتی جمهوری اسلامی قصد دارند آقای کروبی را برای اعترافات تلویزیونی آماده کنند.

این کمپین اعلام کرده است که از طریق یک منبع آگاه حکومتی مطلع شده که حکومت اقدام به استخدام «چند روانشناس» کرده تا آقای کروبی را برای حضور در تلویزیون آماده کنند.

کمپین بین المللی حقوق بشر می گوید که منظور از روانشناس، «کارشناسان ورزیده نیروهای امنیتی» هستند که از طریق «شکنجه روانی» متهمان را دچار از هم گسیختگی روانی می‌کنند تا فرد بپذیرد جلوی دوربین حاضر شود.

هادی قائمی، سخنگوی کمپین با تاکید بر این‌که در شش هفته گذشته «هیچ‌کس» از مهدی کروبی خبری نداشته است، شرایط بازداشت این رهبر مخالفان را «غیر قانونی و غیر قابل توجیه» خوانده و گفته است: «همگان باید بسیار نگران سلامتی و جان کروبی باشیم.»

پیشتر فاطمه کروبی در گفت‌و‌گو با سایت «سحام نیوز»، پایگاه اطلاع‌رسانی مرتبط با مهدی کروبی، گفته بود که آقای کروبی «از اول ماه رمضان به یک خانه جدید منتقل شده و در بازداشت انفرادی به سر می‌برد».

خانم کروبی خاطرنشان کرده که مهدی کروبی از ابتدای حبس تاکنون از کلیه حقوق اولیه زندانی ماندن حق هواخوری، ملاقات و داشتن روزنامه و کتاب محروم بوده و افزوده است که این امر می‌تواند به وضعیت جسمی آقای کروبی صدمه وارد کند.

پس از فراخوان مشترک میرحسین موسوی و مهدی کروبی برای برگزاری راهپیمایی مخالفان دولت در همدردی با مردم تونس و مصر در بهمن ماه ۸۹، این دو نفر به همراه همسرانشان در حصر خانگی قرار گرفتند.

کمپین بین‌المللی حقوق بشر «علی خامنه‌ای و نزدیکترین اشخاص در بیت وی» را مسئول مستقیم حصر آقای موسوی و کروبی دانسته و خواستار آزادی سریع و بدون قید و شرط آن‌ها شده است.

هادی قائمی در این خصوص گفته است: «قوه قضائیه ایران و شخص آقای صادق لاریجانی، نه تنها در برابر اقدامات مقامات امنیتی دست و پابسته و ناظر است، بلکه خود در ادامه و استمرار روند نقض حقوق قضایی مشارکت عامدانه و جدی دارد و این جز آن نیست که رهبر ایران خود بر چگونگی رفتار کنونی با مهدی کروبی و میرحسین موسوی مهر تایید زده باشد.»

در آستانه ۲۵ مردادماه - همزمان با ششمین ماه حبس خانگی مهدی کروبی، میرحسین موسوی و همسران آنها - ده‌ها فعال سیاسی و مدنی و چندین تشکل حامی حقوق بشر و جنبش سبز، در نامه‌ای سرگشاده به نهادهای بین‌المللی، خواستار اقدام جهانی برای پایان دادن به حبس این چهره‌های شاخص جنبش اعتراضی ایران شده بودند.

Tuesday 23 August 2011

تجزیه طلبی و راه رویارویی با آن


 مهندس هوشنگ کردستانی

شعار تجزیه طلبی و جدایی خواهی که گهگاه از سوی برخی افراد ناآگاه فریب خورده یا خود فروخته مطرح می شود، نباید باعث انحراف و سر در گمی آزادیخواهان از مسیر درست رسیدن به استقلال و آزادی و استقرار حاکمیت ملی گردد.
     در درازای تاریخ پر نشیب و فراز ایران که غالباً با فرمانروایی خودکامگان و مستبدان همراه بوده، مسـئله جدایی خواهی گاه و بی گاه آشفتگی هایی را پدید آورده است. در گذشته شکل برخورد با تجزیه طلبان به گونه‌ای بود که اکنون دوران آن سر آمده است.
     در دوران پیشین، اگر شخصی یا گروهی در گوشه‌ای از خاک ایران عَلَم طغیان یا خودمختاری بر می افراشت، پادشاه که فرمانروای مطلق و حاکم بی چون و چرای کشور بود، با لشگر کشی و از میان بردن جدایی خواهان آرامش را برقرار می کرد. گاه نیز فرمانروا بود که در جنگ شکست می‌خورد و چه بسا با کشته شدن او، پادشاهی به تجزیه طلب منتقل می شد.
    یکی از نمونه‌های تاریخی خروج محمود، رئیس طایفه غلجایی، از منطقه افغانستان بود. او که در تاریخ به محمود افغان معروف است، نخست پرچم جدایی و استقلال بر افراشت، سپس با آگاهی از ضعف تصمیم گیری دربار صفوی به رویارویی با پادشاه پرداخت وپس ازتسخیراصفهان و تسلیم شاه سلطان  صفوی خودرا پادشاه ایران خواند.
پدیده تجزیه طلبی و جدایی خواهی نه تنها در طول تاریخ در کشور ما، بلکه در سایر کشورها هم وجود داشته و اکنون نیز در بسیاری از کشورهای جهان دیده می شود.
     در دوران اخیر، نحوة برخورد دولت ها با این پدیده به دو شکل انجام گرفته است. در کشورهایی که حکومت هایشان به شیوه دیکتاتوری اداره می شود، برخورد با تجزیه طلبان نظامی و قهرآمیز است.
     در گذشته با شکست نظامی جدایی خواهان موضوع خاتمه پیدا می کرد، ولی اکنون با وجود شکست نظامی، به صورت عملیات چریکی و گاه همراه با عملیات انتحاری می‌تواند ادامه یابد و تنها با پیروزی نظامی نمی‌توان شعله های آتش آنرا خاموش کرد.
    تجربه پاکستان که به استقلال بنگلادش انجامید و اریتره و سودان که منجر به پدید آمدن سودان جنوبی گردید را می‌توان در ا ین زمره دانست.
    شعار تجزیه طلبی در کشورهای صاحب دمکراسی نیز دیده شده است، اما به دلیل عدم استقبا ل مردم منطقه، موفق نبوده و راه به جایی نبرده است.
     نمونه‌هایی از این نوع  در اروپا، کُرس (فرانسه) باسک (اسپانیا و فرانسه)، کاتالان (اسپانیا)، ولز و اسکاتلند (انگلستان) و کِبِک (کانادا) مشاهده می شود. در این کشورها در رویارویی با تجزیه طلبی کمتر از زور و نیروی نظامی استفاده می شود، حتی در مواردی، مانند «کِبِک» برای آگاهی از خواست  مردم همه‌پرسی نیز انجام داده‌اند ولی اکثریت خواهان  ساکنان منطقه خواهان جدایی واستقلال نشده اند
     حال این پرسش پیش می‌آید که چرا شعار تجزیه طلبی در سرزمین های عقب‌مانده یا قدرتمند اقتصادی و نظامی که مردم از آزادی و مردم سالاری برخوردار نیستند، شعار جدایی خواهی حمایت مردمی می‌یابد ولی در کشورهای صاحب دمکراسی نه؟
پاسخ به این پرسش در آن نهفته است که مردم این کشورها از نعمت آزادی و حاکمیت ملی برخوردار و در سرنوشت سیاسی کشور و امور منطقه خود دخالت دارند یعنی، شرایطی که باعث شکوفایی اقتصاد و رفاه زندگی می شود.
    در کشورهای عقب‌مانده یا عقب نگاه داشته شده، نبودِ آزادی که با نبودِ استقلال به مفهوم واقعی آن همراه است، مانع و سدّی در برابر شکوفایی استعدادها ایجاد می‌کنند که منجر به عقب‌ماندگی اقتصادی و گسترش فقر در جامعه می گردد. شعار تجزیه طلبی که استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی و بهبود شرایط اقتصادی را وعده می دهد، می‌تواند مقبولیت مردمی پیدا نماید.
    نبود ِ استقلال و آزادی همراه با نارضایتی مردم از حکومت گران گاه می‌تواند به مذهب نیز حقانیت بخشد و دکّانداران دین با طرح شعار استقلال، آزادی و دادن وعده شرایط بهتر اقتصادی و رفاه زندگی از حمایت آن‌ها برخوردار گردند و پس از رسیدن به قدرت، همه آثار آزادی و استقلال به مفهوم واقعی آنرا پایمال کرده و فقر و تهی دستی جامعه را به مراتب بدتر از گذشته سازند.
    آنچه در ایران و کشورهای همجوار ما اتفاق افتاد و بی تردید با سلطه گری و استعمار پیوند داشت و اکنون می‌رود تا در کشورهای خاورمیانه عربی تکرار گردد، نمونه‌هایی از  این دست می باشند.
    بنابراین، آزادیخواهان و ملی گرایانی که به حق نگران تجزیه ایران هستند باید پیش از هر چیز در جهت تحقق آزادی و استقرار مردم سالاری و از میان برداشتن تبعیض که همزاد استبداد و خودکامگی است، تلاش و کوشش نمایند.
    زمانی که در ایران آزادی و استقلال واقعی و عدالت اجتماعی تحقق یابد، بی تردید شعار تجزیه طلبی- ولو از پشتیبانی بیگانگان هم برخوردار باشد - ره به جایی نمی‌بَرَد و مردم میهن دوست استان  ها و اقوام غیور و سلحشور ایران هیچ‌گاه حاضر به جدایی از سرزمین مادری و رسیدن به جدایی یا پیوند با هیچ همسایه‌ای نخواهند بود و چون گذشته با تکیه بر  مشترکات فرهنگی، شکوفایی و یگانگی خود را پاسداری خواهند کرد.
    باید دانست که اقوام تشکیل‌دهنده ملت ایران، تا چه اندازه به ایران دلبستگی دارند و چگونه با گزینش نام های ایرانی، برپایی آئین ها و سُنّت های ملی به بهره برداری از نام و شرافت اسطوره های تاریخی  احترام می‌گذارند و به حفظ یکپارچگی سرزمین مادری که هویت ملی آنان را تشکیل می دهد، پایبند و معتقد هستند. اقوام غیور و میهن پرست کُرد که نگارنده افتخار تعلق به آن قوم  را دارد تاریخ تأسیس امپراتوری ایران زمین را به جای روزِ به پادشاهی رسیدن کوروش بزرگ، روزِ بنیانگذاری سلسله ماد می‌دانند و قوم کُرد را به درستی آغاز کننده نظام امپراتوری بشمار می آورند. از این رو، هموطنانی که نگران شعار تجزیه طلبی و جدایی خواهی که این روزها به گوش می‌رسد هستند، بیش از هر چیز باید بکوشند استقلال-آزای و حاکمیت ملی راجایگزین نظام استبداد سیا سی- مذهبی حاکم برکشورسازند وهمه اقوام وتیره های ایرانی رادر هماهنگی های برابر قراردهند.
    کسانی که می‌گویند «اگر قرار باشد یک وجب خاک مقدس ایران از  مام وطن جدا گردد، پشت سر نظام می ایستیم» باید توجه داشته باشند که وجود و تداوم  نظام کنونی است که خطر تجزیه طلبی را پدید آورده و به آن دامن می زند. از این رو، برای حفظ تمامیت ارضی به جای آنکه پشت سر حکومت استبدادی قرار گیرند بهتر است که در رویارویی با آن برخاسته و با برپایی نظامی برخاسته از اراده مردم، آزادی‌های فردی و اجتماعی را تحقق بخشیده و به وابستگی اقتصادی و سیاسی کشور به بیگانگان پایان دهند.
باید توجه داشت که سردمداران جمهوری اسلامی به دو دلیل از طرح شعار تجزیه طلبی ناخرسند نیستند:
1-  به دلیل آنکه آزادیخواهان و مخالفان استبداد مذهبی به جای رویارویی با نظام پشت سر آن‌ها قرار گیرند.
2- با توجه به آنکه سرنگونی جمهوری اسلامی در پیدایش یک همبستگی ملی و سراسری است. به همین دلیل با همه توان و قدرت استبدادی مانع شکل‌گیری این همبستگی در درون کشور شده و اکنون نیز از راه‌ها و شیوه‌های گوناگون می کوشند مانع ایجاد همبستگی ملی میان ایرانیان بیرون از کشور شوند.
     طرح شعار تجزیه طلبی می تواند در میان آزادی خواهان تفرقه ایجاد کرده مانع شکل گرفتن همبستگی ملی گشته و یا دست کم آنرا به تأخیر اندازد.
     پس از فروپاشی روسیه شوروی اگر در ایران نظامی صاحب دمکراسی وجود می داشت، این امکان می‌بود که بخش‌هایی از سرزمین های جدا شده از سرزمین مادری به دامن وطن برگردند و این امید هم بود که با یکی شدن مردم سرزمین هایی که از هزاره های گذشته دارای تاریخ و فرهنگ مشترک بوده‌اند با یک اتحاد وپیوند اقتصادی – سیاسی قدرتی پدید آورند که حافظ بقای آنها در دنیای آشوب زده ومتحول کنونی باشد ولی وجود حاکمیت استبداد مذهبی بر ایران و سیاست‌های نادرست و نابخردانه ای که کاربدستان جمهوری اسلامی پیش گرفته اند، امکان سودبری از فرصت تاریخی پدید آمده را در التیام بخشیدن روابطه ارمنستان و آذربایجان شمالی وهم آهنگی میان آن‌ها با ایران را از میان برد. فرصت بی مانندی که امکان تکرارش در شرایط فعلی بسیار ضعیف بنظر می رسد.
     اکنون اگر بیست و هفت کشور اروپایی با فرهنگ، زبان و تاریخ متفاوت و برخوردهای نظامی خونین می‌توانند به خاطر منافع مشترک با هم متحد شوند، دلیلی وجود ندارد که مردم سرزمین هایی که دارای تاریخ، فرهنگ، گاه آداب و رسوم و زبان مشترک هستند نتوانند اتحاد اقتصادی و سیاسی قدرتمندی را بنیان گذارند.
    تنها راه برآورده شدن این آرزوی بزرگ آن است که مردم در این سرزمین ها از نعمت استقلال و آزادی برخوردار باشند تا در سایه مردم سالاری، دولت مردانی را  بر گزینند که به منافع بزرگ این اتحاد و قدرت بزرگ برآمده از آن بیاندیشند و به خواست مردم خود جامة عمل بپوشانند و با تلاش‌های خود، آسیای مرکزی و غربی و نیز قفقاز تاریخی را به منزلت فرهنگی و سیاسی که در گذشته داشت، باز رسانند. بی تردید این اتحاد همانند اتحادیه های دیگر آسیایی موجب رشد و پیشرفت کشورهای تمدن ساز یاد شده آسیایی خواهد شد.

Thursday 18 August 2011

کابوسِ ًانتخاباتً و تشتت در جبهه ًاصولگرایانً

کابوسِ ًانتخاباتً و تشتت در جبهه ًاصولگرایانً

امّا پرسش بزرگ این است با توّجه به همهء دسته بندیها و رقابت های سیاسی که هم اکنون در درون ساختار رژیم و ما بین باندهای قدرت، آنهم در سطح رهبری، در جریان است آیا  ًجبهه پایداری انقلاب اسلامی ً تحت صیانت مستقیم ًرهبری ً موفق خواهد شد تا جبهه ای متحد از همهء ًاصولگرایان سنتیً را سامان دهد؟ این پرسش در مقطعِ زمانی مطرح است که به اعتراف سران روحانی نظام، کشش و اعتبار سیاسی و مذهبی ًرهبر ً در بین مراکز قدرت و دینی حکومت کاملا ً ریزش کرده است. در همین رابطه پیشتر آیت الله مصباح یزدی اعتراف میکند و میگوید؛  ًخطری بزرگ و بی سابقه ای نظام اسلامی را تهدید میکند و آن بی اعتقادی مقام های ارشد نظام اسلامی به ولایت فقیه است.ً آیت الله مصباح یزدی از این نیز فراتر رفته و میگوید؛ ً تردید و بی اعتقادی به ولایت فقیه تا درون حوزه های علمیه رسوخ کرده است ً.

کوروش اعتمادی
18 آگوست 2011
koroush_etemadi@hotmail.com

 ًرهبر ً از پیش آگاه بود، در آستانه ًانتخاباتِ ً دورِ نهم مجلس شورای اسلامی، تشتت در بین محافل سیاسی جبهه  ًاصولگرایان ً، همچون دیگر دسته بندیهای درون حکومت، گسترده و خطر آفرین برای موجودیت نظام جمهوری اسلامی است. از همین رو به سبب چنین فضای سیاسی متشنج، او مجبور میگردد تا برای ایجاد یک آرامش نسبی و ًهمدلی ً ما بین دستجاتِ متعدد جبهه  ًاصولگرایانً، چند تن از دوستان و خویشان خود را مأمورکند تا با نشست و گفتگو با سرکرده گروه های ًاصولگراً ً یک انسجام نسبی در بین آنها در رابطه با ًانتخاباتِ ً دور نهم مجلس شورای اسلامی بوجود آورند. بی شک انتخاب کمیته ای تحت عنوان کمیته 7+8 و یا کمیته   ًجبهه پایداری انقلاب اسلامیً، متشکل از نمایندگان وابسته به گروه بندیهای جبهه ًاصولگرایان سنتیً، بیانگر اختلافات عدیدی است که پیکرهِ ًاصولگرایان ً را در برگرفته است.   

کمیته  ًجبهه پایداری انقلاب اسلامی ً و یا همان کمیته  ًجبهه پایداری ً متشکل ازآیت الله مهدوی کنی (رئیس مجلس خبرگان و جامعه روحانیت مبارز)، آیت الله محمد یزدی (رئیس جامعه مدرسین قم)، آیت الله مصباح یزدی (رئیس بنیادِ پژوهشِ آیت الله خمینی)، غلامعلی حداد عادل (نماینده مجلس)، علی اکبر ولایتی (وزیر امورخارجه بیت رهبری)، حبیب الله عسگراولادی مسلمان (رایزن حزب مؤتلفه)، عباسعلی کدخدائی (سخنگوی شورای نگهبان) و سردار سپاه محصولی (وزیر سابق کشور و رفاه دولتِ احمدی نژاد) میباشد، که همگی این آقایان از مُریدان تمام و کمال به ًرهبری ً و بخشا ً دسته های گوناگون از ًاصولگرایان ً را نمایندگی میکنند. امّا بنظر میرسد گزینش این افراد برای تعیین یک لیست مشترک از همهء ًاصولگرایان سنتی ً برای دورِ نهم  ًانتخاباتِ ًمجلس شورای اسلامی مورد توافق و تأیید دیگر دسته بندیهای جبهه ًاصولگرایان ً نبوده و بدین سبب پس از رایزنیها بسیار، اعضای کمیته ًجبهه پایداری انقلاب اسلامی ً از 7 تن به 15 تن افزایش مییابد تا کمیته ای تشکیل شود که نمایندگی همهء دسته بندیهای درون جبهه ًاصولگرایان سنتی ً را بکند.  کمیته 7+8، وظیفه دارد بر اساس حکم ولی فقیه رژیم تنها یک لیست، لیست مشترکی از همهء نمایندگی های باندهای درون جبهه ًاصولگرایان سنتی ً برای دورِ نهم ًانتخابات ً مجلس شورای اسلامی را تنظیم کنند.

امّا ظاهراً  ًبنظر میرسد با افزایش تعداد تشکیل دهنده کمیته ًجبهه پایداری انقلاب اسلامیً، از 7 تن به 15 تن، نزاعِ باندهای درون جبهه ًاصولگرایان سنتی ً کاهش نیافته است. محمد رضا باهنر، نایب رئیس مجلس، که خود از وابستگان به جبهه ًاصولگرایان سنتی ً میباشد، سخت به دیگر دسته بندیهای ًاصولگرایان ً میتازد و آنان را مورد انتقادات شدید قرار میدهد، چرا که  بزعم او دسته ای از ًاصولگرایان ً خود را  ًاصولگرایان مطلق ً و ً خاص ً برمیشمرند. محمد رضا باهنر میگوید وقتی از این دسته ًاصولگرایان مطلق ً و ًخاص ً پرسش میشود دلایل شما برای ًخاص ً بودن چیست، بی آنکه استدلالی را در این رابطه مطرح کنند پاسخ میدهند؛ ًمصداق اصولگرای ما هستیمً و بهمین خاطر خود را ً مطلق ً میدانیم.
             
در راستای همین نزاعها، حمید رسایی نماینده مجلس از حضور برخی از افراد در کمیته 7+8 ابراز نارضایتی میکند.  او پیش از هر چیز به نحوه ترکیب این کمیته انتقاد دارد. حمید رسایی تا حدودی برترکیب گروه 7 نفره که شامل حبیب الله عسگراولادی مسلمان، غلامعلی حداد عادل، علی اکبر ولایتی و چهار نماینده جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز میباشند مُهر تأیید میگذارد، امّا به ترکیب گروه 8 نفره معترض است. او میگوید؛ ًباید پرسید این تعداد 8 نفراز کجا آمده اند و بر چه اساسی این افراد نمایندگی همهء طیف های اصولگرایان را میکنند ً. ظاهرا ً اختلاف بر سر اعمال نفوذ بیشتر علی لاریجانی ( رئیس مجلس و یکی از رهبرانِ گروه  ً پیروان خط امام و رهبری ً) در هر دو کمیته 7 نفره و 8 نفره است. مخالفین معتقدند که علی لاریجانی در دسته  بندیهای گروه های  ًاصولگرایان سنتی ً جریان سیاسی محسوب نمیشود که هم اکنون دو نمایند در کمیته 8 نفره  و یک نماینده در کمیته 7 نفره داشته باشد. با این احتساب بسیاری معتقدند علی لاریجانی در کمیته 15 نفره سه نماینده دارد که بنا دارند علایق سیاسی او در این مجموعه را پیش برند. البّته لازم است اشاره کنم گروه ً پیروان خط امام و رهبری ً که علی لاریجانی یکی از اعضای آن میباشد، از 14 گروه سیاسی ًاصولگرا ً تشکیل شده است که حبیب الله عسگراولادی دبیر کلی آنرا بعهده دارد. از مهمترین گروه های عضو این جبهه  ًجامعه اسلامی مهندسین ً و حزب مؤتلفه است که شاخص ترین فرد در ًجامعه اسلامی مهندسین ً، محمد رضا باهنر است که نایب رئیسی مجلس شورای اسلامی را بعهده دارد. امّا در این بین محسن رضایی فرماندهِ سابق سپاه پاسداران در پی یافتن جایگاه خود در بین ًاصولگرایان ً و احیانا ً فرصتی برای کسب کرسی در مجلس شورای اسلامی آینده است. آیت الله مهدوی کنی در گزارشی به ً کمیته وحدت اصولگرایان ً اعلام میدارد؛ ً بتازگی محسن رضایی با او تماس گرفته و تصریح کرده است، اگر او جزء ًاصولگرایان ً است پس چرا نماینده ای در ًکمیته وحدت اصولگرایان ً نداردً.  

 تشتت و دسته بندیهای متعدد در جبهه ً اصولگرایان سنتی ً امری است واقعی و طبیعی، آنهم در نظام سیاسی که اساس پایه های ایدئولوژیکی و فکری بنیانگذارانش مبتنی بوده است بر اندیشه و فرهنگ سیاسی قبیله ای و عشیرتی. بی شک این انتظار بیهوده ای است که اگر باور داشته باشیم روزی در ساختار این نظام مذهبی همچون دیگر نظامهای مدرن سیاسی، زندگی سیاسی جمعی و حزبی شکل خواهد گرفت که منعکس کننده نظم اجتماعی دمکراتیک و مدنیت است. آنچه که اساس این نظام سیاسی قرون وسطایی در حوزه سیاست را تشکیل میدهد حضور باندهای متعدد قدرت است که پیش از سه دهه است با توطئه و نیرنگ در پی نابودی یکدیگر بوده اند و تنها و تنها به قدرت اندیشیده اند، نه به آبادانی مملکت. اصولاً بنیانگذاران وحکومتگرانِ کنونی جمهوری اسلامی در هیچ کاتگوری سیاستِ امروز جهان قرار نمی گیرند که تصور کنیم روزی آنها خواهند پذیرفت در این سرزمین پهناور با وجود چنین ملت بزرگی، زندگی سیاسی بنیاد گذارند که جنبه های مدنی آن مشهود و ملموس باشد. از همین رو است امروز به آشکار مشاهده میکنیم چگونه رهبران این نظام، معترف به وضعیت آشفته سیاسی در این کشور هستند و چه مذبوحانه تلاش میکنند برای ماندگار شدن این جمهوری جعلی سروسامانی به این وضعیت آشفته بدهند. حبیب الله عسگراولادی مسلمان عضو کمیته 7 نفره ًجبهه پایداری انقلاب اسلامیً که از یک سو رایزن حزب مؤتلفه اسلامی و رهبر جبهه  ًپیروان خط امام ورهبریً میباشد، از پیش به وضعیت آشفته کشور و درهم ریختگی جبهه ًاصولگرایان سنتی ً اشاره میکند و تأکید دارد ؛ ًکه ایت الله خامنه ای از فضای سیاسی کشور راضی نیست و باید شرایطی فراهم شود که آرامش در کشور برقرار شود ً. او همچنین اشاره میکند؛ ً با میرحسین موسوی و مهدی کروبی و ًاهل فتنه ً آشتی ناپذیریم، چرا که آنها تمام پل های بازگشت به انقلاب را خراب کردند ً. در همین رابطه غلامعلی حداد عادل قوم و خویش ًرهبرً و عضو کمیته وحدت ً اصولگرایان سنتی ً نیزمیگوید؛ ًآیت الله خامنه ای مایل نیست که اصولگرایان با بیش از یک لیست در انتخابات آینده مجلس شرکت کنند ً. غلامعلی حداد عادل تأکید میورزد؛ ً هر گونه اختلاف درونی و غفلتی در جبهه اصولگرایان  موجب خواهد شد که ًجریان انحرافی ً و ًجریان فتنه ً از فرصت استفاده کنند ً. در رابطه با ستیزگری گروه های درونِ جبهه ًاصولگرایان سنتی ً با یکدیگر، حمید رضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه، تإکید میکند ؛ ً هدف از تشکیل ًجبهه پایداری ً مقابله با جریان انحرافی است که در درون دولت بوجود آمده و جلوگیری از متمایل شدن اصولگرایان به سمت هاشمی رفسنجانی در انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی است ً. یعنی به نوعی هنوز برخی از ًاصولگرایانً خطر هاشمی رفسنجانی در نظام را جدّی قلمداد میکنند که ممکن است در جابجایی دسته بندیهای سیاسی، جناحی از ًاصولگرایان ً به سمت او جلب شوند. البّته لازم است اشاره شود این خطر بیشتر درخود حزب مؤتلفه اسلامی است که درگیرودار همهء نزاعها ممکن است تعدادی از آنها به سوی هاشمی رفسنجانی متمایل شوند.

روشن است در رابطه با همهء این مباحث، رایزنیها و تلاشها متّوجه یک واقعیت میشویم که جبهه ًاصولگرایان سنتی ً،  که چشم امید ًرهبری ً برای تثبیت نظام بدانها دوخته شده است، جریانی یک دست و هماهنگ با یکدیگر نیستند. جبهه ًاصولگرایان سنتی ً  همانند همهء دسته بندیهای سیاسی جمهوری اسلامی در طی این سه دهه فاقد ویژگیهای اجتماعات، نهادهای سیاسی و مدنی جوامع مدرن و دمکراتیک میباشند. مبنای بهم پیوستگی همهء دسته بندیهای سیاسی در جمهوری اسلامی در طول این سه دهه بر اساس منافع گروهی و خانوادگی و زد و بندهای سیاسی استوار بوده است. هیچیک از این دسته بندیها شالوده های سیاسی نهادها و اجتماعاتِ دمکراسیهای مدرن امروزی را نداشته اند و از سویی دیگر میدانیم سران نظام در طی این سه دهه از چنان فرهنگ سیاسی برخوردار نبوده اند که اجازه دهند در جامعه نهادها و تشکلات حزبی مدرن و دمکراتیک مبتنی بر گرایشهای متفاوت سیاسی شکل گیرند که امروز به درد این باند بازهای توطئه گرانِ مبتلا نشوند که خود از درون در تلاشی و آشفتگی نظام دستی بالا دارند.      

در همین ارتباط پرسش بزرگ این است با توّجه به همهء دسته بندیها و رقابت های سیاسی که هم اکنون در درون ساختار رژیم و ما بین باندهای قدرت، آنهم در سطح رهبری، در جریان است آیا  ًجبهه پایداری انقلاب اسلامی ً تحت صیانت مستقیم ًرهبری ً موفق خواهد شد تا جبهه ای متحد از همهء ًاصولگرایان سنتیً را سامان دهد؟ این پرسش در مقطع زمانی مطرح است که به اعتراف سران روحانی نظام، کشش و اعتبار سیاسی و مذهبی ًرهبر ً در بین مراکز قدرت و دینی حکومت کاملا ً ریزش کرده است. در همین رابطه پیشتر آیت الله مصباح یزدی اعتراف میکند و میگوید؛  ًخطری بزرگ و بی سابقه ای نظام اسلامی را تهدید میکند و آن بی اعتقادی مقام های ارشد نظام اسلامی به ولایت فقیه است.ً آیت الله مصباح یزدی از این نیز فراتر رفته و میگوید؛ ً تردید و بی اعتقادی به ولایت فقیه تا درون حوزه های علمیه رسوخ کرده است ً.


کوروش اعتمادی
18 آگوست 2011                     

Sunday 14 August 2011

فعالیت سیاسی+ شهرام هما یون شبکه ما هو اره ای کانال۱=تجارت؟!!!!مـــــــا هستــــــیـــــم


با سلام  به دو ستان گرامی. از امروز ما تصمیم دا ریم دست به یک سر یع افشا گر یها بزنیم. وقبل  از هر چیز با ید به دو ستان 
و سروران گرامی عرض کنم.این به این منظو ر نیست که ما  قصد اختلاف بین گرو ها ی سیا سی دا ریم.چون خیلی از دو ستان سیا سی ما واقعا از همه چیز خو د گذ شتن, و با تمام وجود وارد میان کارزار با جمهو ری اسلا می شدن.که بنده در همینجا دست یک یک انها رو می بو سم.با تمام سختیها و فشار از طرف  جمهو ری اسلامی مقا وت کردن و هیچ سهم خو اهی ندا شتن.ولی در عو ض عد ه ای سود جو خو د را سیا سی جا زده و از این  طریق به تجا رت پر دا ختن.و از همه مهمتر اینکه با عث شدن با کا رها شون هیچ گرو هی نتو نه در مدت این ۳۳سال به نتیجه بر سن.یکی از دو ستان عزیز و گرامی به بنده خرده گر فت که چرا میگو ید در این  مدت کا ری نشده و ایشان از این جمله نا را حت بو دن.او لا باید عر ض کنم دو ست و استاد گرامی صحبت من با همه سیا سیون نبو د .بلکه با عده ای بود که  فکر مناف و سهم خو اهی بو دن.این افراد برای همین  در همه جا با عث می شدن  که نشستها به بن بست بر سه.چون اگر دو ستانی که زحمت کشیده بو دن و این نشستها رو  به نتیجه می رساندن.انها چطو ری می تو نستن تجا رت کنن و به سو دهای کلان برسن.که ما  در او لین کار اقدام خو اهیم کرد به افشا گری این افراد.در این فیلم که بنده گذا شتم شما  خو اهید دید که اقای شهرام هما یون با قا طعیت میگه تجار هست و  شبکه ما هو ار های که دا ره تبلیغی برای
تجا رت ایشان هست حالا قضا وت با شما؟!!!!! و  در قسمت دیگه همین فیلم اقای کا مران اتابکی رو می بینید که با بی ادبی تمام به شهرام هما یون حمله می کنه و هر چی از دهنش در میاد به شهرام هما یون میگه.و در قسمتی دیگه از این فیلم شما اقای بهروز صور اسرافیل رو می بنید که چطو ری به بینده سبکه حمله می کنه .حالا شما قضا وت کنید که ما بیراه گفتیم؟!!!!!!!! لطفا فیلم از دقیقه۲/۱۶ ببینید. و ما فیلم با فر متهای مختلف اماده کردیم که می تو انیم از طریق ایمیل  برای دو ستان ار سال کنیم با سپا س

Sunday 7 August 2011

دزدي يك اخوند از فروشگاه كتاب


دزدي يك اخوند از فروشگاه كتاب

Tuesday 2 August 2011

محكوميت چاقوكش مزدوراخوندها در دادگاه پاريس

محكوميت چاقوكش مزدوراخوندها در دادگاه پاريس