Tuesday 29 June 2010

روز 18 تیـر ماه سال 1378 چه گذشت ؟

روز 18 تیـر ماه سال 1378 چه گذشت ؟

صبح روز سه شنبه 15 تیرماه 1378، عابرانی که در تب وتاب فضای دگرگون شده پس از دوم خرداد 76، بیشتر از همیشه به پیشخوان روزنامه فروشی ها سر می کشیدند، دیدند که یک روزنامه با تیتری سراسر متفاوت از تمامی روزنامه های آن روز صبح، پیش رویشان است.
روزنامه سلام با این تیتر منتشر شده بود: "سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است"

روزنامه سلام (۱۵ تیر ۷۸


در آن روزها، که بحث تصویب قانون جدید مطبوعات در مجلس پنجم داغ تر از همیشه بود، کمتر کسی را می شد پیدا کرد که درباره سعید اسلامی یا امامی چیزی نشنیده باشد یا نداند.
او که سال ها معاون وزیر اطلاعات بود، در پی وقوع قتل های زنجیره ای در پاییز 1377، به عنوان متهم ردیف اول معرفی و بازداشت شده بود. اما پس از مدتی گفته شد که در زندان با استفاده از داروی نظافت خودکشی کرده است

و اما ادامه ماجرای ۱۸ تیر ۷۸

سعید امامی در مرکز دایره ای از رازها و ابهام ها نشسته بود و هرآنچه به او مربوط می شد، جذاب تر یا مهم تر از آن بود که کسی به سادگی از کنارش بگذرد.
و "سلام" بانگی رها کرده بود که پژواکش تا روزها ادامه داشت. نمایندگان اکثرا محافظه کار مجلس پنجم، که در کش و قوس محدود ساختن قانون قبلی مطبوعات بودند، از نسبت دادن طرح آنان به سعید امامی برآشفتند و وزارت اطلاعات از مدیر مسوول روحانی "سلام"، به دلیل چاپ سند محرمانه، به دادگاه ویژه روحانیت شکایت برد.
به این ترتیب، یک تیتر تکان دهنده، نقطه آغاز ماجرایی پر حادثه شد.
غروب روز بعد، معلوم شد که چاپ چنین جمله ای می تواند به بهای تعطیلی روزنامه ای، حتی به اهمیت و وزن سیاسی "سلام" تمام شود.
صبح پنج شنبه، بدون "سلام" آغاز شد و شب آن روز آبستن رویدادهای حیرت آور دیگری بود.
و به این ترتیب
15
تیر ۱۳۷۸: انتشار نامه فوق محرمانه سعید امامی در روزنامه سلام.
۱۶ تیر ۱۳۷۸: تصویب کلیات طرح اصلاح قانون مطبوعات.
۱۷ تیر ۱۳۷۸: توقیف روزنامه سلام.
۱۸ تیر ۱۳۷۸

اولین جرقه نا آرامی ها

پنج شنبه شب، تعدادی از دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران در خیابان کارگرشمالی (امیر آباد شمالی)، در اعتراض به توقیف روزنامه سلام گرد هم می آیند. دانشجویان، خواستار رفع توقیف از سلام و عدم تصویب طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس هستند

ادامه اعتراض از محوطه کوی دانشگاه به خیابان کشیده می شود. ماموران نیروی انتظامی و پس از مدتی، نیروهای دیگری که " لباس شخصی" خوانده شده اند، نیز از راه می رسند.
نیمه های شب، درگیری مختصری میان دانشجویان و ماموران نیروی انتظامی روی می دهد. دانشجویان پس از سنگ پرانی، یکی از سربازان نیروی انتطامی را به گروگان با خود به داخل خوابگاه دانشجویی می برند و پس از مدتی، رهایش می کنند. به نظر می رسد که ماجرا پایان گرفته، اما حوادث مسیر دیگری دارد.
نیروهای انتظامی، که گفته می شود لباس شخصی ها نیز همراه آنان بوده اند، در نخستین ساعات بامداد جمعه 18 تیر ماه وارد محوطه کوی دانشگاه می شوند تا از آن پس 18 تیر، در تقویم ها معنای دیگری داشته باشد.
بسیاری از دانشجویان کتک می خورند و بازداشت می شوند. چیزی به صبح نمانده، اما در مدتی اندک، کوی دانشگاه به هم ریخته و دگرگون شده است. مهاجمان رفته اند و دانشجویان زخمی را در اتاق های آشفته، کنار وسایل و در ها و پنجره های شکسته به حال خود رها کرده اند


تصویری از اتاقهای خوابگاه کوی دانشگاه پس از حمله پلیس و انصار

راهروهای خوابگاه كه توسط دانشجویان دیوارنویسی شده است
احتمالا تصویر یکی از اتاقهای ساختمان ۲۲ کوی
محسن جمالی، چشم خود را در اثر برخورد گاز اشک آور از دست داد
مسجد کوی

شهر، جمعه با خبری هولناک از خواب برمی خیزد و پس از آن درگیری ها تا پنج روز ادامه می یابد.
امیر آباد شمالی، خبر سازترین نقطه ایران است، اما موج تطاهرات و اعتراضات به سایر خیابان ها هم کشانده شده. نیروهای ضد شورش در سراسر شهر حاضرند و روزنامه ها در روز، گاه تا سه نوبت چاپ می شوند
خبرهای ضد و نقیض، لحظه به لحظه منتشرمی شوند و مقامات می کوشند با حضور در جمع دانشجویان، آنان را متقاعد کنند که پیشرفت اصلاحات، محتاج دوری از تنش و خشونت است

محتشمی پور و هادی خامنه ای برای سخنرانی در جمع دانشجویان حاضر می شوند


دانشجویان شنبه در امتحان های آخر ترم شرکت نمی کنند و به نشانه اعتراض در کوی متحصن می شوند. دانشجویان ، دختر هاشمی رفسنجانی، رییس جمهور پیشین جمهوری اسلامی را بین خود نمی پذیرند. موسوی لاری، وزیر کشور برای دانشجویان سخنرانی می کند اما دانشجویان انتظار حضور خاتمی در بین خود را دارند.
درگیری، به ویژه در اطراف کوی دانشگاه، میدان انقلاب و دانشگاه تهران ادامه دارد

بر اساس آخرین خبرها، کشته شدن یک نفر، عزت ابراهیم نژاد که آن شب مهمان کوی دانشگاه بوده، قطعی است. اما اطلاع دقیقی از میزان مجروحین و بازداشت شدگان در دست نیست، گرچه گفته می شود یک دانشجوی پزشکی، چشم راست خود را در جریان حملات از دست داده است

پدرعزت ابراهیم نژاد، که در نا آرامیهای تیر ماه 1378 جان خود را از دست داد
پس از این حادثه درگیری ها شدت بیشتری می گیرد :

مقامات دانشگاه تهران، از میلیاردها ریال خسارت به کوی دانشگاه سخن می گویند. وزیر علوم استعفا کرده، اما محمد خاتمی، رییس جمهوری با این استعفا موافقت نکرده است.
همه مسوولان از محکومیت حوادث روی داده و حمله به خوابگاه دانشجویان سخن می گویند. آیت الله خامنه ای، رهبر نظام، دانشجویان را فرزندان خود می خواند ! و می گوید که قلبش از این اتفاق جریحه دار شده. اما حوادث سر باز ایستادن ندارد.


تصویر صفحه اول روزنامه خرداد - 19 تیر

و سپس اعتراضات بالا گرفت...
اعتراض دانشجویان ابتدا متوجه حمله به کوی دانشگاه تهران بود اما رفته رفته حاکمان جمهوری اسلامی هدف اعتراض های تند قرار گرفتند
یکی از ساختمانهای کوی که مشرف به خیابان کارگر است
احمد باطبی پیراهن خونین دوستش را بر سر دست گرفته است. این عکس در صفحه اول مجله انگلیسی زبان اکونومیست چاپ می شود. احمد باطبی در ابتدا به اعدام محکوم می شود! او چندروزی است که به آمریکا رفته است (پس از تحمل ۹ سال عذاب
عکس تاریخی احمد باطبی كه روی صفحه اول مجله اكونومیست چاپ شد
عكس جدید احمد باطبی مقابل كنگره آمریكا
سید علی خامنه ای طی یک سخنرانی حمله به کوی دانشگاه را به ورود افراد به خانه دیگران تشبیه می کند. وی در جمع بسیجیان می گوید : «حتی اگر عکس مرا پاره کردند شما واکنشی نشان ندهید» و صدای گریه بسیجیان از بلندگوی مسجد دانشگاه تهران به گوش می رسد.

اما اعتراضات همچنان ادامه دارد و پس از این سخنرانی شدت عمل نیروها بیشتر می شود ؛ گوئی سناریو از سوی حكومت به گونه ای دیگر نوشته شده است !
اما پاسخ اعتراضات از سوی لباس شخصی ها و ماموران اینگونه داده شد :
غروب سه شنبه 22 تیر ماه، دانشگاه تهران را دود به تمامی گرفته است. شلیک گاز اشک آور و آتش های برافروخته، چشم ها را می سوزاند.دانشگاه تهران تقریبا در محاصره است و دانشجویان راهی برای خلاصی و رسیدن به کوی دانشگاه می جویند. نیروی انتظامی و لباس شخصی ها از میدان انقلاب و دانشگاه ، راهی کوی دانشگاه شده اند و دانشجویان به داخل کوی عقب می نشینند


شهر با حضور نیروهای نظامی و بسیج رنگ و بوی حکومت نظامی را دارد.دیگر نمی توان به کوی یا دانشگاه رفت. تلویزیون انحصاری جمهوری اسلامی خبر از پایان یافتن آشوب های چند روز اخیر می دهد. شیشه های شکسته یک بانک، ملاک آشوب است و حضور نیروهای مسلح بر سر هر چهار راه نشان نظم. اخبار با نشان دادن یک موتور آتش گرفته، ترس از هرج و مرج را به مردم القا می کند. حالا نیروهای نظامی کنترل شهر را به طور کامل در دست می گیرند.



شلیک هوایی یکی از لباس شخصی ها


با پیام سید علی خامنه ای و تبلیغات تلویزیون قرار می شود تا روز چهارشنبه « اقشار مختلف مردم » برای اثبات همبستگی مردم و نظام به خیابان بیایند
چهارشنبه 23 تیر، کسان دیگری در خیابان هستند. آنها عکس های آیت الله خامنه ای را در دست دارند و در حمایت از وی و نظام شعار می دهند.
شب در کوی دانشگاه ساکت تر از همیشه است و دانشجویان در اتاق های نامرتب، ناباورانه به آنچه پشت سر گداشته اند، فکر می کنند. نیروهای انتظامی در بیرون کوی مشغول نگهبانی هستند.
شهر آرام گرفته، اما طنین حوادث این چند روز، تا مدت ها ادامه دارد.
**********
پایان ماجرا
.
.
پس از حادثه، چند نفر به عنوان رهبران تظاهرات خیابانی در تلویزیون ظاهر شدند

و سرانجام، چند تن از ماموران نیروی انتظامی به خاطر حمله به کوی دانشگاه تهران، محاکمه شدند. تنها یک سرباز ساده به جرم سرقت خودسرانه یک ماشین ریش تراش به 90 روز زندان محکوم شد. مقامات جمهوری اسلامی اعلام کردند تنها کشته این جریانات عزت الله ابراهیم نژاد، مهمان ساکنان خوابگاه بوده است و هرگز معلوم نشد چه کسی چشم شاگرد برتر کنکور را کور کرده است، چه کسی با لباس شخصی در خوابگاه تیراندازی می کرده، چه کسی دستور حمله به کوی را صادر کرده...

یكی دیگراز قربانیان این حوادث اكبر محمدی است كه پس از تحمل شكنجه و زندان به دست ماموران دراوین كشته شد؛
آخرین وداع اکبر محمدی با مادرش

پدر و مادر اكبر محمدی در مراسم خاكسپاری فرزندشان

منوچهر محمدی در مراسم برادرش اكبر لباسهای او را به تن كرده است


مادر اکبر محمدی به همراه خواهر عزت ابراهیم نژاد

و تحرکات سالهای پس از سال 78

تهیه و تنظیم سید عزت الله از سو ئد