Tuesday 30 September 2008

پاینده ایران

پاینده ایران

پاینده ایران
ای آفریدگار پاک ترا پرستش می کنم و از تو یاری می جویم

یورش ددمنشانه روسیه به کشور مستقل گرجستان را محکوم می کنیم

هم میهنان:
یک بار دیگر استعمار خود نمایی کرد و یکپارچگی وآزادی ملتی را پایمال نمود، تاریخ روابط روسیه و همسایگانش سرشار از تجاوز، دورنگی و دشمنی های پنهان و پیدای دولت همسایه آزار روسیه بوده است.
روش اخیر این دولت در مورد تحریم های اقتصادی ایران با وجود میلیاردها دلار داد و ستد تجاری و همچنین نظامی کردن دریاچة مازندران علی رغم مفاد قراردادهای ایران و روسیة شوروی یا درنگِ شک برانگیز در راه اندازی نیروگاهِ عقب افتاده از نظر علمی و فنی همگی مؤید بی ثباتی این دولت در دوستی با همسایگان و ثبات در دشمنی با ایشان است، امروز نیز دولت متجاوز روسیه پس از چچن گوشه دیگری از قفقاز (گرجستان) را به زیر چکمة نظامیان خویش کشیده است.
در زمانی که بلوک شرق فرو پاشید امید آن می رفت که دیگر بهانة مداخله نیروهای بیگانه در سرنوشت ملت ها از بین رفته است اما استعمار این بار در لباس نو به میدان آمد و اولین گام را در بالکان برداشت با زنده کردن دشمنی های فراموش شده وتبدیل تفاوت ها به اختلاف. اکنون نیز روس ها در صدد برآمده اند ضربه ای را که گمان می کنند در بالکان خورده اند در گرجستان جبران کنند. و بهانه را نیز ندانم کاری زمامداران گرجستان به دست ایشان داده است.
حزب ملت ایران که همواره دغدغة سرنوشتِ باشندگان در حوزة فرهنگی ایران را داشته و دارد، ضمن محکوم کردن رویة جنایت باری که روس ها در گرجستان در پیش گرفته اند از مردم گرجستان (از گرج، آلان و اوستیایی) می خواهد که تجربة تجزیة از ایران را به یاد آورند و آگاه باشند تنها همبستگی و توجه به برطرف کردن کمبودها و کوشش در همگراییِ بیشتر است که می تواند سعادت اشان را درپی داشته باشد. نه اتکا به قدرت های توسعه طلب منطقه ای و فرامنطقه ای.
حزب ملت ایران در این زمان لازم می داند عواقب شوم اتکا به قدرت های خارجی را به دلبستگان به نیات خیرِ بیگانگان! هشدار دهد. برای ایستادگی در برابر زورگویی های بیگانه و خودی نباید خود را وامدار بیگانگان کرد. چرا که تنها قدرتی که توانِ ایستادگی در برابر و پیروزی بر تمامی مشکلات را دارد، قدرت بی پایان ملت هاست.
ما از تمامی ملتهای دربند استبداد و گرفتارِ آزمندی قدرت های استعماری می خواهیم به توانایی های خود تکیه نمایند و با ادامة مبارزه آزادیخواهانه تا استقرار حکومتی مردم سالار و کوتاه کردن دست اجانب داخلی وخارجی از سرزمین خود شاهد پیروزی و سرافرازی ملت و کشور خود باشند.
احترام به حقوق بین الملل وظیفة تمام کشورهاست
پیروز باد ملت ایران
بر قرار باد جبهه همبستگی ملی برای مردمسالاری
دبیر خانه حزب ملت ایران، تهران- 29 امرداد 1387 خور شیدی
باور به اصول و هدفهای جبهه ملی ایران

در نیمه دوم خردادماه سال 1387 با انتشار مطالبی غیرواقعی در یکی از رسانه های بیگانه که برنامه های گسترده رادیو و تلویزیونی به زبان فارسی دارد و به دلیل سانسور صاحبان قدرت در ایران گروهی از مردم خبرها را در آن رسانه جستجو می کنند، جبهه ملی ایران مصلحت در آن دید که با هشداری قاطع به بسیاری از پراکنده گویی ها پایان بخشد و از ایجاد شایعات پیشگیری بعمل آورد. ولی این بهانه ای شد که مخالفان جبهه ملی ایران که از مدتها قبل خود را برای ورود به چنین صحنه ای آماده کرده بودند به نوشتن مقالاتی در بعضی از سایت های اینترنتی و استفاده از سایر وسایل ارتباط جمعی اقدام کنند. آنان می خواستند جبهه ملی را که برای حفظ تمامیت ارضی و استقرار حاکمیت ملت و استقلال ایران زمین و فراتر از آن برای رسیدن به آزادی و دموکراسی دهه های متوالی است که با شناخت واقع بینانه مسائل سیاسی و اجتماعی در صحنه سیاست ایران حضوری آشکار دارد بگونه ای معرفی کنند که امید به جبهه ملی بستن خطاست. ولی غافل از آنکه برخورد منطقی و خردورزانه جبهه ملی با وجوه متفاوت مسائل سیاسی و اجتماعی از این سازمان ملی چهره ای متعادل، آینده نگر و مورد قبول اکثریت بزرگی از ملت ایران را ساخته است. آنان بر آن بودند خود را مشیر و مشار این جبهه معرفی کنند تا شاید در فرصتی که برایشان مهیا می کنند به موازات جبهه ملی ایران و اندیشه های روشن و شفافش آنچه در ذهن دارند ولی با اندیشه های جبهه ملی ناهمگون است نظرات جبهه ملی اعلام نمایند. اگر این تحرکات و اقدامات آگاهانه بوده است برخلاف خط مشی جبهه ملی و مصالح ملی مردم ایرانست و اگر از روی ناآگاهی صورت گرفته بدون تأمل باید متوقف شودتا از ایجاد تردید میان مردم ایران بکاهد. جبهه ملی ایران به نیروی ملت ایران متکی است و وابستگی به هیچ بیگانه ای را برای طرفداران آزادی و دموکراسی بر نمی تابد. جبهه ملی ایران سازمانی است مترقی و متکی به اصول دموکراسی و در عین حال برای بقای سازمانی حداقل هایی را که در یک جبهه باید مورد نظر باشد ضروری می شمارد. آنانکه خود را عضو جبهه ملی ایران می دانند باید به همه اصول و اهداف جبهه ملی معتقد باشند. جبهه ملی هیچگاه سازمانی پنهانی نبوده و نیست، اما اگر مطالبی را باید از طریق مصاحبه و اطلاعیه به آگاهی همگان رساند و یا چه کس و چه کسانی در اعلام نظریات رسمی جبهه ملی مسئولیت دارند از ابتدایی ترین اصول تشکیلاتی است که عدم رعایت آن انسجام سازمانی را سست می کند. البته امکان برخورد عقاید و آراء دربارة مسائل روز و گفتگو درباره استراتژی و تاکتیک های لازم در جبهه ملی ایران همیشه وجود دارد ولی به طور قطع بر مبنای اصول هفتگانه مصوب پلنوم آبان ماه سال 1382 می تواند باشد نه جدایِ از آن. همانطور که هیئت های رهبری و اجرایی جبهه ملی با هشداری به موقع به بعضی از تحرکات ویرانگر اشاره کردند نباید اجازه داده شود که مخالفین هدفها و اصول مورد نظر جبهه ملی بحث هایی را به میان یاران جبهه ملی توسعه دهند تا جبهه ملی را که برای استقرار حاکمیت ملی و آزادی و دموکراسی به وجود آمده و سالها در این راه مبارزه کرده است در حرکت و موضع گیری هایش دچار نقصان نمایند. جبهه ملی ایران خواستار ایجاد و استمرار هماهنگی همه نیروهای ملی معتقد به آزادی و دمکراسی است و وفاداران به راه جبهه ملی باید در این راستا کوشا باشند

به نقل از مجلة خواندنی

به نقل از مجلة خواندنی

به نقل از مجلة خواندنی

ضرب شستی به جاعلان نام خلیج فارس

اگر چه تعدادی از سازمان ها و نهادهای دولتی ایران واکنش بایسته ای در برابر کوشش محافل و دولت های عربی برای به کارگیری نام جعلی خلیج عربی نشان نمی دهند، اما گروه های مردم پاک نهاد، فرهیختگان، هنرمندان و حتا ایرانیان درگیر با مسایل روزمرة زندگی، به شیوه های گوناگون برای بی اثر سازی این توطئه، واکنش نشان می دهند. یکی از جالب ترین و جدیدترین کارها را یک گروه نفوذگرا (هکر) ایرانی با گنجاندن نقشه و نام واقعی خلیج فارس در صفحة ورودی تعدادی از دیدارگاه های دولتی و یا تحت کنترل و نیز دانشگاه های عربی، انجام داده است.
در مورد این کار شایان توجه، دیدارگاه تابناک در گزارشی نوشته است:
یک گروه هکر (نفوذگر) ایرانی ده ها وب سایت در کشورهای عربی را به دلیل جعل نام خلیج فارس هک کرده است.
در این اقدام، حدود یکصد وب سایت متعلق به سازمان های دولتی، دانشگاه ها، نشریات و شرکت های مستقر در تعدادی ازکشورهای عرب حوزة خلیج فارس توسط یک گروه هکر ایرانی هک و در آن ها تغییراتی داده شده است.
این گروه نقشه ای همراه با یک پیام حاوی تأکید بر دست بودن نام خلیج فارس را در وب سایت های این سازمان ها وارد کرده است.
بهروز کمالیان، رهبر این گروه هکر، به ایرنا گفته است که در این اقدام، «ظاهر وب سایت های شماری از سازمان ها در کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، عمان و عراق را با صفحه ای همراه با نقشه ایران و نام خلیج فارس تغییر داده ایم».
کمالیان هدف از این نفوذ اینترنتی را محکوم کردن تلاش برای تغییر نامِ تاریخی خلیج فارس و استفاده از یک نام مجعول در وب سایت های عربی عنوان کرده است.
روزنامه الخلیج، چاپ امارات متحده عربی، لیگ خلیج عرب، وزارت آموزش عالی عراق، اداره پلیس ابوظبی، دانشگاه میادین در عربستان سعودی، هیأت مردم امارات و شرکت گاز عمان از جمله سازمان هایی هستند که وب سایت آن ها به این ترتیب توسط گروه ایرانی هک شده است.
اقدام گروه هکر ایرانی، که به نوشته ایرنا در شهر یزد فعالیت دارد، نشانه ای از خشم ایرانیان از کاربرد عنوان خلیج عربی به جای خلیج فارس توسط برخی نهادها در کشورهای عربی است. *

درگذشت شادروان تورج نگهبان
تورج نگهبان ترانه سرای نامدار در غربت و دور از وطن به ابدیت پیوست و آسمان ادب ایران یکی از ستاره های شایسته خود را از دست داد.
غربت و غم وطن سرانجام تورج نگهبان را که عاشق ایران بود از پای در آورد.
درگذشت این چهره تابناک فرهنگی و هنری را به خانواده نگهبان و جامعه فرهنگی و هنری ایران صمیمانه تسلیت می گوئیم.
هیأت اجرایی جبهه ملی- خارج از کشور

درسهایی که از رویداد گرجستان باید گرفت بقیه از ص 1
و ترکمن چای، گرجستان همراه با هفده شهر قفقاز زیر نفوذ و تسلط روسیة تزاری قرار گرفت.
از آن تاریخ به بعد، گرچه وابستگی های سیاسی و پیوندهای خاکی ایران و گرجستان از میان رفت، ولی روابط عاطفی، فرهنگی و تاریخی میان دو ملت همچنان پابرجا ماند.
پس از تشکیل کشور روسیة شوروی، گرجستان به صورت یک جمهوری با سه استان خودمختار جزئی از آن کشور شد ولی با فروپاشی روسیه شوروی، گرجستان نیز همانند سایر جمهوری های وابسته به آن به استقلال رسید. به دنبال انقلاب معروف به «مخملی»، که در جهت دور کردن گرجستان از روسیه و نزدیک نمودن آن به غرب انجام گرفت، شخصی به نام میخائیل ساهاکاشویلی به قدرت رسید. او پس از مدت کوتاهی پس از رسیدن به قدرت، با نارسایی ها و دشواریهای زیاد در درون کشور مواجه شد و مخالفت های شدیدی را علیه خود برانگیخت که موقعیت او را به خطر انداخته است. ساهاکاشویلی تصوّر می کرد چنانچه به اقدامی برای از میان برداشتن خودمختاری اُسِتیای جنوبی دست زند، مردم گرجستان برای مدتی هم که شده نارسایی ها و گرفتاری های داخلی را فراموش کرده و چه بسا پشت سر دولت او قرار گیرند. از این رو، با آغاز بازیهای المپیک پکن به این منطقه خودمختار هجوم برد.
او می پنداشت در آستانة بازیهای المپیک، روسیه دست به اقدام حادّی در حمایت از مردم اُسِتیای جنوبی نخواهد زد و او خواهد توانست با یک یورش برق آسا برای همیشه به خودمختاری آن استان پایان دهد.
ساهاکاشویلی همچنین برآورد می کرد چنانچه احتمالاً روسیه به یاری اُسِتیا بشتابد، او نیز متقابلاً از حمایت دولت های بزرگ غربی برخوردار خواهد شد. او درخواست عضویت گرجستان به پیمان ناتو را برگ برنده برای خود به حساب می آورد.
این پندارها اما، به دلیل موقع ناشناسی و نیز خوش باوری های غیرواقع بینانه او نادرست از کار در آمد. روسیه در برابر یورش قوای ساهاکاشویلی به اُسِتیا (که بنا بر گزارش خبرگزاریهای غربی باعث کشته شدن 1600 تن غیرنظامی و 20 تن از صلح بانان روسی گردید) واکنشی تند
بقیه در ص

جهـانی شـدن Globaliation

جهـانی شـدن Globaliation

جهانگیر لقائی (آلمان)

جهـانی شـدن Globaliation
بخش اول

جهانی شدن روندی است که هر چند خود از قرنها پیش آغاز شده، ولی واژگان آن و به عبارت دقیق تر ادبیات آن تنها در آخرین دهه های قرن بیستم میلادی متداول گردیده است. این کلمه به مفهوم امروزی آن برای اولین بار در علم جامعه شناسی بکار برده شد که کاربُردش را از یک لغت نامة انگلیسی که برای اولی بار در سال 1961 این کلمه در آن ظاهر و معنی شده بود، اقتباس می کند (دائره المعارف ویکی پدیا)
با انتشار مقالة تئودور لویت به نام The globalization of markets به سال 1983 کاربُرد نوین این کلمه بُرد جهانی پیدا نمود. تنها از سال 1990 است که این واژه نوین در بحث های علمی و عمومی آلمان وارد شده است. این پروسه همانطور که بعدها به تفصیل بدان اشاره خواهد شد از قرنهای چهارم تا هفتم، پس از میلاد مسیح، آنزمان که مسیحیت بر بخش بزرگی از جهان حکمفرمایی می کرد و سپس اسلام بر بخش بزرگ دیگری از جهان حاکم شد، آغاز گردیده است و با انتشار «مانیفست حزب کمونست» توسط کارل مارکس و فردریش انگلس در سال 1848 با شعار «پرولتاریای سراسر جهان متحد شوید!» به یک اوج نوین دست پیدا کرد. میان Internalisierung و یا Transnationalisierung-Multinationaliseirung و Globalisierung با وجود شباهت های فراوان، تفاوت های اساسی موجود است. بطوریکه شرط وجود آخری به دومی و شرط وجود دومی به اولی وابسته است. هنگامی که انسان هایی مرزهای کشورشان را پشت سر گذاشته و به کشور دیگری با فرهنگ دیگر وارد می شوند و در آنجا سکنی می گزینند، ولی تلاش می کنند گویش، خصوصیات فرهنگی و اجتماعی شان را حتی المقدور حفظ کنند ما با پدیدة Internationalisierung مواجه هستیم. تکیه در این روند بیشتر بر زندگی مشترک فرهنگ های مختلف در یک مرز جغرافیایی مشترک است. ولی از آنجایی که مرزهای جغرافیایی در طول تاریخ همواره دستخوش تغییرات زیادی شده است، پدیدة چند فرهنگی و آمیزش اجباری آنان پس از قرن ها زندگی مشترک در کنار یکدیگر، یکی از مهمترین خودرانشهای بشر بسوی جهانی شدن بوده است.
هنگامی که چند کشور و دولت بر اساس منافع ملی، مبادرت به تشکیل ارگان های هماهنگ کننده و گه گاه تصمیم گیرنده در سطح فرا ملی می نمایند، ما با پدیدة Transnationalisierung مواجه هستیم. سازمان ملل متحد، اتحادیة اروپا، سازمان ناتو، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی، شورای متحدة کشورهای حوزة خلیج فارس و دیگر سازمان های مشابه از نمونه های آن می باشند. این سازمان ها یکی از مهمترین بسترهای نزدیکی میان ارزش ها و معیارهای متفاوت فرهنگی به یکدیگر بود و مهمترین نقش را در روند جهانی شدن بازی کرده و بازی خواهند کرد. اعضای این سازمانها که حامل منافع و فرهنگ های مختلفی هستند می آموزند که نزدیکی دیدگاه هایشان و سازش بر سر منافع حیاتی شان را بدون خشونت و جنگ به انجام برسانند. در کشاکش همین درگیری ها و سازشهاست که به تدریج انسان ها خصوصیات ملی - فرهنگی و ساختاری خاص ملت خود را از طریق جایگزینی خصوصیات ابتدا فرا منطقه ای و سپس جهانی از دست می دهند و انسانها بیشتر و بیشتر به هم شبیه می شوند. این پدیده را Globalisierung و یا جهانی شدن می نامند. جهانی شدن روندی است که در دل دو پدیدة Internationalisierung و Transnationalisierung نهفته و خود نتیجة منطقی آن است. در دنیای جهانی شده دیگر کسی خود را ایرانی، آلمانی، کنگویی و ... نمی داند، بلکه او خود را زمینی می شناسد. هر فرد خود را عضوی از جامعه جهانی می شناسد و می فهمد. آنتونی کینگز این پدیده را چنین تعریف می کند: «جهانی شدن عبارتست از پدید آمدن چنان روابط نزدیک و فشردة اجتماعی که در اثر آن، مناطق از هم دور دنیا در چنان رابطه ای قرار گیرند که وقایعی که در یک نقطه از جهان اتفاق می افتد متأثر از وقایعی باشد که در یک نقطة کاملاً دور دیگر دنیا بوقوع پیوسته است.»
جهانی شدن یک روند است و مانند همة پروسه ها مرحلة آغازین، دوران رشد و دوران بلوغ دارد. این روند سپهرهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و همچنین افراد، جوامع و سازمان ها و دولت ها را در بر می گیرد. علت شتاب غیر منتظرة آن در سالهای اخیر پیشرفت های سریع علمی و فنی بخصوص در عرصة ارتباطات و حمل و نقل می باشد. تصمیم سیاسی بسیاری از دولت ها بویژه پس از فروپاشی اتحاد شوروی و اقمارش به پیروی از مکتب لیبرالی اقتصاد و نظم تجارت جهانی بر شتاب این روند افزوده است.

امواجی که جهانی شدن را به پیش برده اند
1- موج اول: قرن های 4 تا 7 میلادی- دوره ای که در آن دو دین بزرگ مسیحیت و اسلام جهانی شده و تمدن های فراقاره ای تشکیل دادند.
2- موج دوم: قرن 16 میلادی که مصادف با آغاز دوران استعمار در تاریخ می باشد. کشورهای اروپایی با تکیه بر نیروی دریائی قوی و عظیم خود، کشورهای دیگـر را یـکی
بقیه در ص

بیانیه فرهنگیان و فرهیختگان افغانستان

بیانیه فرهنگیان و فرهیختگان افغانستان

بیانیه فرهنگیان و فرهیختگان افغانستان
بر علیه پارسی ستیزی
دولت و دستگاه های خبری

زبان فارسی دری، زبان دوم جهان اسلام است، با دامنه گسترده تاریخی و جغرافیایی. این زبان در روزگاران نه چندان دور، از نواحی چین تا آسیای صغیر و از شبه قاره هند تا ماوراءالنهر کاربُرد داشته و آثار علمی و ادبی گران باری در آن پدید آمده است که شماری از آن اعتبار جهانی دارد. در این میان کوشش افغانستان و مردم آن در رشد و گسترش این زبان قابل توجه و گاه تعیین کننده بوده است. این کشور در چندین دوره تاریخی، مهمترین کانون زبان فارسی دری بشمار می آمده است.
بسیاری از اقوام غیرفارسی زبان، به سبب آمیزش با مردم این سامان، زبان فارسی را آموخته و در مواردی، خدمات شایسته ای بدان کرده اند. به طور ویژه باید به بعضی زمامداران و ادیبان پشتون تبار کشور اشاره کرد، همچون تیمور شاه درانی، مهر دل خان مستوفی، عایشه درانی، محمود طرزی ،عبدالحی حبیبی و عبدالله افغانی نویس. با این حال دریغ که از نزدیک به نیم قرن پش، به سبب عواملی که بر کسی پوشیده نیست، از سوی گروهی از اهالی سیاست و فرهنگ مملکت، تلاش هایی برای تضعیف زبان فارسی دری صورت گرفته است. این تلاش ها در دوره تاریخی حاضر نیز ادامه دارد، زمانی که مردم افغانستان به همدلی و همراهی بیشتر نیاز دارند.
1- تلاش این گروه تفکیک دو نام این زبان یعنی «فارسی» و «دری» از هم دیگر است، تا هم میان یکصد میلیون گوینده این زبان در جهان فاصله بیاندازند و هم به این بهانه که بعضی از واژگان، فارسی برخی دری اند، دست فارسی زبانان افغانستان را از بخشی از ذخایر این زبان کوتاه سازند. این درحالی است که همه متون معتبر علمی و ادبی، بر یگانگی این زبان گواهی می دهد و حتی بسیاری از مردم افغانستان، هم اکنون کلمه فارسی را بکار می برند. بگذریم از اینکه به استناد شواهد و استناد تاریخی، این زبان تا نیم قرن پیش، در افغانستان نیز فارسی نامیده می شده است.
2- دستاویز دیگر، مفهوم به نام «زبان ملی» است و این باور نادرست که که زبان ملی باید آمیزه ای از زبان های رایج در کشور باشد. اینان به این بهانه که باید امور اداری مملکت مختل نشود واژگان غیر فارسی را بر فارسی زبانان افغانستان تحمیل می کنند، در حالی که وقتی در قانون اساسی مملکت وجود دو زبان رسمی پذیرفته شده است، هر یک از این زبان ها باید بتواند نظام اصلاحات اداری و حقوقی خود را داشته باشد.
3- کوشش دیگر این گروه، مرز کشیدن در میان هم زبانان و بیگانه دانستن آن بخش از واژگان فارسی که در میان فارسی زبانان خارج از افغانستان رایج است، در حالی که اینها جزء منابع داخلی زبان فارسی به شمار می آید.
بدین ترتیب، مردم افغانستان، ناگزیر از بسیاری واژگان و ترکیب های کارآمد، زیبا و با معنی محروم می شوند، فقط به این دلیل که کسانی در جایی دیگر آن ها را بکار برده اند. حاصل این سیاست آن می شود که فارسی زبانان این کشور در موارد بساری برای بهسازی زبان خویش با استفاده از منابع همین زبان، دچار محدودیت یا محرومیت شوند. این در حالی است که قانون اساسی افغانستان وظیفه تلاش برای رشد زبان های ملی کشور را بر دوش دولت نهاده است. دیگر پیامد نامطلوب این رویه، که هم اکنون نشانه های خود را آشکار کرده است، ایجاد عصبیت، بدبینی و نامهربانی میان مردمی است که قرن ها برادروار در کنار هم زیسته اند.
توبیخ بعضی از دست اندرکاران رادیو و تلویزیون بلخ به اعتبار کاربُرد واژگان همچون «دانشگاه»، «دانشکده» و «دانشجو» تغییر نام نگارستان ملی به «گالری ملی»، تغییر لوحه های بعضی از ادارات دولتی و زدودن کلمات فارسی از آنها، تفکیک مکاتب پشتوزبان و فارسی زبان از همدیگر و امثال این ها که در ماه های اخیر رخ داده است، نشانه هایی از اقدام هایی است که با چنین دستاویزهایی صورت گرفته و البته در هیچ یک از آنها، نظر کارشناسان فارسی و پشتو ملاک عمل دانسته نشده است.
ما امضاء کنندگان این بیانیه، به دولت افغانستان و نهادهای رسمی آن، نسبت به خطری که زبان فارسی افغانستان و فراتر از آن، وحدت ملی کشور را تهدید می کند، هشدار می دهیم و تقاضامندیم، رویه ای را پیش گیرند که هم زمینه بهسازی و تقویت زبان ملی کشور فراهم شود و هم میان اهالی زبان های مختلف، بدبینی و نا هم دلی پدید نیاید.
به یقین زبان فارسی در افغانستان ریشه ای محکم تر از آن دارد که بدین بادها از جای درآید، تجربة پنجاه سال اخیر هم این را نشان می دهد.
خواسته ما این است که نهادهای دولتی، امکانات مادی و معنوی کشور را که باید صرف بهسازی زبان های ملی شود، مصروف این چالش های بیهوده نسازند و به جای ضربه زدن بر پیکر این زبانها، به فکر چاره جویی آسیب هایی باشند که همه زبانهای رایج کشور را تهدید می

در مسابقه های المپیک پک

در مسابقه های المپیک پکن که از آن بعنوان گران ترین و باشکوه ترین دوره از تاریخ المپیاد یاد می کنند، قهرمانان و نام آوران ایران با شکستی سنگین و دور از انتظار روبرو شدند. جز در دو مورد: یکی رشته تکواندو که هادی ساعی برای دومین بار به نشان طلای المپیک دست یافت - بار نخست در المپیک آتن بود- و دیگری مراد محمدی که در کُشتی آزاد نشان نقره گرفت. دیگر نام آوران ما در کُشتی آزاد و وزنه برداری که از ورزش های سُنتی ما هستند ناکام مانده و با شکست روبرو شدیم.
شکست احسان حدادی در پرتاب دیسک، عدم حضور حسین رضازاده، قوی ترین مرد جهان در این دوره از مسابقه ها نشان دهندة عدم شایستگی اداره کنندگان ورزش کشور است. عدم حضور یا مانع شرکت کردن رضازاده در المپیک پکن گفت و گوهایی را باعث شده است. رضازاده اگر در مسابقه شرکت می کرد، به احتمال بسیار زیاد سومین طلای المپیک خود را دریافت می کرد و نام او در تاریخ المپیک همراه با سه تن دیگر که تاکنون سه طلایی شده اند، برای همیشه ثبت می گردید.
ایا سردمداران نظام از اینکه یک پهلوان ایرانی به چنین جایگاه رفیعی برسد نگران هستند؟ پاسخ رضازاده به مسئولانی که به پیشنهاد پزشکان از او خواسته بودند که در سابقه شرکت نکند!، گویای چنین امکانی است. رضازاده در پاسخ می گوید حال که مقام های ورزشی صلاح نمی دانند من در مسابقه شرکت کنم، «موضوع را به آگاهی مردم ایران برسانید». جمله ای که بسیار با معنی است. آیا امکان دارد که در المپیک آینده در لندن چنین وضعیتی برای هادی ساعی پیش نیاید؟
ورزشکاران غیرتمند و مربیان دلسوز و زحمتکش ما، هر چه در توان دارند برای پیروزی در میدان های ورزشی بکار می برند. عدم شایستگی هیأت های سرپرستی، حضور عوامل امنیتی، بی علاقگی مسئولان در پیروزی پهلوانان ما و به ویژه استقبال گسترده و سراسری مردم قدرشناس و ورزش دوست ایران از نام آوران سربلند ایران که همواره باعث ترس و وحشت سردمداران نظام بوده است، عوامل بزرگ این شکست ها دردآور است.
با وجود شکست های یأس آور و ناامید کننده، پیروزی های ساعی و مراد محمدی را که اگر موفقیت آنها نبود در آخر جدول رده بندی نشان ها قرار می گرفتیم.

ما این پیروزی ها را به آنان و جامعه ورزشی شادباش می

Friday 26 September 2008

جبهه ملی خارج کشور وبلاگ دکتر امیر ممتاز


Friday 19 September 2008

Wednesday 17 September 2008

پاینده ایران

پاینده ایران
ای آفریدگار پاک ترا پرستش می کنم و از تو یاری می جویم

یورش ددمنشانه روسیه به کشور مستقل گرجستان را محکوم می کنیم

هم میهنان:
یک بار دیگر استعمار خود نمایی کرد و یکپارچگی وآزادی ملتی را پایمال نمود، تاریخ روابط روسیه و همسایگانش سرشار از تجاوز، دورنگی و دشمنی های پنهان و پیدای دولت همسایه آزار روسیه بوده است.
روش اخیر این دولت در مورد تحریم های اقتصادی ایران با وجود میلیاردها دلار داد و ستد تجاری و همچنین نظامی کردن دریاچة مازندران علی رغم مفاد قراردادهای ایران و روسیة شوروی یا درنگِ شک برانگیز در راه اندازی نیروگاهِ عقب افتاده از نظر علمی و فنی همگی مؤید بی ثباتی این دولت در دوستی با همسایگان و ثبات در دشمنی با ایشان است، امروز نیز دولت متجاوز روسیه پس از چچن گوشه دیگری از قفقاز (گرجستان) را به زیر چکمة نظامیان خویش کشیده است.
در زمانی که بلوک شرق فرو پاشید امید آن می رفت که دیگر بهانة مداخله نیروهای بیگانه در سرنوشت ملت ها از بین رفته است اما استعمار این بار در لباس نو به میدان آمد و اولین گام را در بالکان برداشت با زنده کردن دشمنی های فراموش شده وتبدیل تفاوت ها به اختلاف. اکنون نیز روس ها در صدد برآمده اند ضربه ای را که گمان می کنند در بالکان خورده اند در گرجستان جبران کنند. و بهانه را نیز ندانم کاری زمامداران گرجستان به دست ایشان داده است.
حزب ملت ایران که همواره دغدغة سرنوشتِ باشندگان در حوزة فرهنگی ایران را داشته و دارد، ضمن محکوم کردن رویة جنایت باری که روس ها در گرجستان در پیش گرفته اند از مردم گرجستان (از گرج، آلان و اوستیایی) می خواهد که تجربة تجزیة از ایران را به یاد آورند و آگاه باشند تنها همبستگی و توجه به برطرف کردن کمبودها و کوشش در همگراییِ بیشتر است که می تواند سعادت اشان را درپی داشته باشد. نه اتکا به قدرت های توسعه طلب منطقه ای و فرامنطقه ای.
حزب ملت ایران در این زمان لازم می داند عواقب شوم اتکا به قدرت های خارجی را به دلبستگان به نیات خیرِ بیگانگان! هشدار دهد. برای ایستادگی در برابر زورگویی های بیگانه و خودی نباید خود را وامدار بیگانگان کرد. چرا که تنها قدرتی که توانِ ایستادگی در برابر و پیروزی بر تمامی مشکلات را دارد، قدرت بی پایان ملت هاست.
ما از تمامی ملتهای دربند استبداد و گرفتارِ آزمندی قدرت های استعماری می خواهیم به توانایی های خود تکیه نمایند و با ادامة مبارزه آزادیخواهانه تا استقرار حکومتی مردم سالار و کوتاه کردن دست اجانب داخلی وخارجی از سرزمین خود شاهد پیروزی و سرافرازی ملت و کشور خود باشند.
احترام به حقوق بین الملل وظیفة تمام کشورهاست
پیروز باد ملت ایران
بر قرار باد جبهه همبستگی ملی برای مردمسالاری
دبیر خانه حزب ملت ایران، تهران- 29 امرداد 1387 خور شیدی
باور به اصول و هدفهای جبهه ملی ایران

در نیمه دوم خردادماه سال 1387 با انتشار مطالبی غیرواقعی در یکی از رسانه های بیگانه که برنامه های گسترده رادیو و تلویزیونی به زبان فارسی دارد و به دلیل سانسور صاحبان قدرت در ایران گروهی از مردم خبرها را در آن رسانه جستجو می کنند، جبهه ملی ایران مصلحت در آن دید که با هشداری قاطع به بسیاری از پراکنده گویی ها پایان بخشد و از ایجاد شایعات پیشگیری بعمل آورد. ولی این بهانه ای شد که مخالفان جبهه ملی ایران که از مدتها قبل خود را برای ورود به چنین صحنه ای آماده کرده بودند به نوشتن مقالاتی در بعضی از سایت های اینترنتی و استفاده از سایر وسایل ارتباط جمعی اقدام کنند. آنان می خواستند جبهه ملی را که برای حفظ تمامیت ارضی و استقرار حاکمیت ملت و استقلال ایران زمین و فراتر از آن برای رسیدن به آزادی و دموکراسی دهه های متوالی است که با شناخت واقع بینانه مسائل سیاسی و اجتماعی در صحنه سیاست ایران حضوری آشکار دارد بگونه ای معرفی کنند که امید به جبهه ملی بستن خطاست. ولی غافل از آنکه برخورد منطقی و خردورزانه جبهه ملی با وجوه متفاوت مسائل سیاسی و اجتماعی از این سازمان ملی چهره ای متعادل، آینده نگر و مورد قبول اکثریت بزرگی از ملت ایران را ساخته است. آنان بر آن بودند خود را مشیر و مشار این جبهه معرفی کنند تا شاید در فرصتی که برایشان مهیا می کنند به موازات جبهه ملی ایران و اندیشه های روشن و شفافش آنچه در ذهن دارند ولی با اندیشه های جبهه ملی ناهمگون است نظرات جبهه ملی اعلام نمایند. اگر این تحرکات و اقدامات آگاهانه بوده است برخلاف خط مشی جبهه ملی و مصالح ملی مردم ایرانست و اگر از روی ناآگاهی صورت گرفته بدون تأمل باید متوقف شودتا از ایجاد تردید میان مردم ایران بکاهد. جبهه ملی ایران به نیروی ملت ایران متکی است و وابستگی به هیچ بیگانه ای را برای طرفداران آزادی و دموکراسی بر نمی تابد. جبهه ملی ایران سازمانی است مترقی و متکی به اصول دموکراسی و در عین حال برای بقای سازمانی حداقل هایی را که در یک جبهه باید مورد نظر باشد ضروری می شمارد. آنانکه خود را عضو جبهه ملی ایران می دانند باید به همه اصول و اهداف جبهه ملی معتقد باشند. جبهه ملی هیچگاه سازمانی پنهانی نبوده و نیست، اما اگر مطالبی را باید از طریق مصاحبه و اطلاعیه به آگاهی همگان رساند و یا چه کس و چه کسانی در اعلام نظریات رسمی جبهه ملی مسئولیت دارند از ابتدایی ترین اصول تشکیلاتی است که عدم رعایت آن انسجام سازمانی را سست می کند. البته امکان برخورد عقاید و آراء دربارة مسائل روز و گفتگو درباره استراتژی و تاکتیک های لازم در جبهه ملی ایران همیشه وجود دارد ولی به طور قطع بر مبنای اصول هفتگانه مصوب پلنوم آبان ماه سال 1382 می تواند باشد نه جدایِ از آن. همانطور که هیئت های رهبری و اجرایی جبهه ملی با هشداری به موقع به بعضی از تحرکات ویرانگر اشاره کردند نباید اجازه داده شود که مخالفین هدفها و اصول مورد نظر جبهه ملی بحث هایی را به میان یاران جبهه ملی توسعه دهند تا جبهه ملی را که برای استقرار حاکمیت ملی و آزادی و دموکراسی به وجود آمده و سالها در این راه مبارزه کرده است در حرکت و موضع گیری هایش دچار نقصان نمایند. جبهه ملی ایران خواستار ایجاد و استمرار هماهنگی همه نیروهای ملی معتقد به آزادی و دمکراسی است و وفاداران به راه جبهه ملی باید در این راستا کوشا باشند

به نقل از مجلة خواندنی

به نقل از مجلة خواندنی

ضرب شستی به جاعلان نام خلیج فارس

اگر چه تعدادی از سازمان ها و نهادهای دولتی ایران واکنش بایسته ای در برابر کوشش محافل و دولت های عربی برای به کارگیری نام جعلی خلیج عربی نشان نمی دهند، اما گروه های مردم پاک نهاد، فرهیختگان، هنرمندان و حتا ایرانیان درگیر با مسایل روزمرة زندگی، به شیوه های گوناگون برای بی اثر سازی این توطئه، واکنش نشان می دهند. یکی از جالب ترین و جدیدترین کارها را یک گروه نفوذگرا (هکر) ایرانی با گنجاندن نقشه و نام واقعی خلیج فارس در صفحة ورودی تعدادی از دیدارگاه های دولتی و یا تحت کنترل و نیز دانشگاه های عربی، انجام داده است.
در مورد این کار شایان توجه، دیدارگاه تابناک در گزارشی نوشته است:
یک گروه هکر (نفوذگر) ایرانی ده ها وب سایت در کشورهای عربی را به دلیل جعل نام خلیج فارس هک کرده است.
در این اقدام، حدود یکصد وب سایت متعلق به سازمان های دولتی، دانشگاه ها، نشریات و شرکت های مستقر در تعدادی ازکشورهای عرب حوزة خلیج فارس توسط یک گروه هکر ایرانی هک و در آن ها تغییراتی داده شده است.
این گروه نقشه ای همراه با یک پیام حاوی تأکید بر دست بودن نام خلیج فارس را در وب سایت های این سازمان ها وارد کرده است.
بهروز کمالیان، رهبر این گروه هکر، به ایرنا گفته است که در این اقدام، «ظاهر وب سایت های شماری از سازمان ها در کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، عمان و عراق را با صفحه ای همراه با نقشه ایران و نام خلیج فارس تغییر داده ایم».
کمالیان هدف از این نفوذ اینترنتی را محکوم کردن تلاش برای تغییر نامِ تاریخی خلیج فارس و استفاده از یک نام مجعول در وب سایت های عربی عنوان کرده است.
روزنامه الخلیج، چاپ امارات متحده عربی، لیگ خلیج عرب، وزارت آموزش عالی عراق، اداره پلیس ابوظبی، دانشگاه میادین در عربستان سعودی، هیأت مردم امارات و شرکت گاز عمان از جمله سازمان هایی هستند که وب سایت آن ها به این ترتیب توسط گروه ایرانی هک شده است.
اقدام گروه هکر ایرانی، که به نوشته ایرنا در شهر یزد فعالیت دارد، نشانه ای از خشم ایرانیان از کاربرد عنوان خلیج عربی به جای خلیج فارس توسط برخی نهادها در کشورهای عربی است. *

درگذشت شادروان تورج نگهبان
تورج نگهبان ترانه سرای نامدار در غربت و دور از وطن به ابدیت پیوست و آسمان ادب ایران یکی از ستاره های شایسته خود را از دست داد.
غربت و غم وطن سرانجام تورج نگهبان را که عاشق ایران بود از پای در آورد.
درگذشت این چهره تابناک فرهنگی و هنری را به خانواده نگهبان و جامعه فرهنگی و هنری ایران صمیمانه تسلیت می گوئیم.
هیأت اجرایی جبهه ملی- خارج از کشور

درسهایی که از رویداد گرجستان باید گرفت بقیه از ص 1
و ترکمن چای، گرجستان همراه با هفده شهر قفقاز زیر نفوذ و تسلط روسیة تزاری قرار گرفت.
از آن تاریخ به بعد، گرچه وابستگی های سیاسی و پیوندهای خاکی ایران و گرجستان از میان رفت، ولی روابط عاطفی، فرهنگی و تاریخی میان دو ملت همچنان پابرجا ماند.
پس از تشکیل کشور روسیة شوروی، گرجستان به صورت یک جمهوری با سه استان خودمختار جزئی از آن کشور شد ولی با فروپاشی روسیه شوروی، گرجستان نیز همانند سایر جمهوری های وابسته به آن به استقلال رسید. به دنبال انقلاب معروف به «مخملی»، که در جهت دور کردن گرجستان از روسیه و نزدیک نمودن آن به غرب انجام گرفت، شخصی به نام میخائیل ساهاکاشویلی به قدرت رسید. او پس از مدت کوتاهی پس از رسیدن به قدرت، با نارسایی ها و دشواریهای زیاد در درون کشور مواجه شد و مخالفت های شدیدی را علیه خود برانگیخت که موقعیت او را به خطر انداخته است. ساهاکاشویلی تصوّر می کرد چنانچه به اقدامی برای از میان برداشتن خودمختاری اُسِتیای جنوبی دست زند، مردم گرجستان برای مدتی هم که شده نارسایی ها و گرفتاری های داخلی را فراموش کرده و چه بسا پشت سر دولت او قرار گیرند. از این رو، با آغاز بازیهای المپیک پکن به این منطقه خودمختار هجوم برد.
او می پنداشت در آستانة بازیهای المپیک، روسیه دست به اقدام حادّی در حمایت از مردم اُسِتیای جنوبی نخواهد زد و او خواهد توانست با یک یورش برق آسا برای همیشه به خودمختاری آن استان پایان دهد.
ساهاکاشویلی همچنین برآورد می کرد چنانچه احتمالاً روسیه به یاری اُسِتیا بشتابد، او نیز متقابلاً از حمایت دولت های بزرگ غربی برخوردار خواهد شد. او درخواست عضویت گرجستان به پیمان ناتو را برگ برنده برای خود به حساب می آورد.
این پندارها اما، به دلیل موقع ناشناسی و نیز خوش باوری های غیرواقع بینانه او نادرست از کار در آمد. روسیه در برابر یورش قوای ساهاکاشویلی به اُسِتیا (که بنا بر گزارش خبرگزاریهای غربی باعث کشته شدن 1600 تن غیرنظامی و 20 تن از صلح بانان روسی گردید) واکنشی تند
بقیه در ص

جهـانی شـدن Globaliation

جهانگیر لقائی (آلمان)

جهـانی شـدن Globaliation
بخش اول

جهانی شدن روندی است که هر چند خود از قرنها پیش آغاز شده، ولی واژگان آن و به عبارت دقیق تر ادبیات آن تنها در آخرین دهه های قرن بیستم میلادی متداول گردیده است. این کلمه به مفهوم امروزی آن برای اولین بار در علم جامعه شناسی بکار برده شد که کاربُردش را از یک لغت نامة انگلیسی که برای اولی بار در سال 1961 این کلمه در آن ظاهر و معنی شده بود، اقتباس می کند (دائره المعارف ویکی پدیا)
با انتشار مقالة تئودور لویت به نام The globalization of markets به سال 1983 کاربُرد نوین این کلمه بُرد جهانی پیدا نمود. تنها از سال 1990 است که این واژه نوین در بحث های علمی و عمومی آلمان وارد شده است. این پروسه همانطور که بعدها به تفصیل بدان اشاره خواهد شد از قرنهای چهارم تا هفتم، پس از میلاد مسیح، آنزمان که مسیحیت بر بخش بزرگی از جهان حکمفرمایی می کرد و سپس اسلام بر بخش بزرگ دیگری از جهان حاکم شد، آغاز گردیده است و با انتشار «مانیفست حزب کمونست» توسط کارل مارکس و فردریش انگلس در سال 1848 با شعار «پرولتاریای سراسر جهان متحد شوید!» به یک اوج نوین دست پیدا کرد. میان Internalisierung و یا Transnationalisierung-Multinationaliseirung و Globalisierung با وجود شباهت های فراوان، تفاوت های اساسی موجود است. بطوریکه شرط وجود آخری به دومی و شرط وجود دومی به اولی وابسته است. هنگامی که انسان هایی مرزهای کشورشان را پشت سر گذاشته و به کشور دیگری با فرهنگ دیگر وارد می شوند و در آنجا سکنی می گزینند، ولی تلاش می کنند گویش، خصوصیات فرهنگی و اجتماعی شان را حتی المقدور حفظ کنند ما با پدیدة Internationalisierung مواجه هستیم. تکیه در این روند بیشتر بر زندگی مشترک فرهنگ های مختلف در یک مرز جغرافیایی مشترک است. ولی از آنجایی که مرزهای جغرافیایی در طول تاریخ همواره دستخوش تغییرات زیادی شده است، پدیدة چند فرهنگی و آمیزش اجباری آنان پس از قرن ها زندگی مشترک در کنار یکدیگر، یکی از مهمترین خودرانشهای بشر بسوی جهانی شدن بوده است.
هنگامی که چند کشور و دولت بر اساس منافع ملی، مبادرت به تشکیل ارگان های هماهنگ کننده و گه گاه تصمیم گیرنده در سطح فرا ملی می نمایند، ما با پدیدة Transnationalisierung مواجه هستیم. سازمان ملل متحد، اتحادیة اروپا، سازمان ناتو، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی، شورای متحدة کشورهای حوزة خلیج فارس و دیگر سازمان های مشابه از نمونه های آن می باشند. این سازمان ها یکی از مهمترین بسترهای نزدیکی میان ارزش ها و معیارهای متفاوت فرهنگی به یکدیگر بود و مهمترین نقش را در روند جهانی شدن بازی کرده و بازی خواهند کرد. اعضای این سازمانها که حامل منافع و فرهنگ های مختلفی هستند می آموزند که نزدیکی دیدگاه هایشان و سازش بر سر منافع حیاتی شان را بدون خشونت و جنگ به انجام برسانند. در کشاکش همین درگیری ها و سازشهاست که به تدریج انسان ها خصوصیات ملی - فرهنگی و ساختاری خاص ملت خود را از طریق جایگزینی خصوصیات ابتدا فرا منطقه ای و سپس جهانی از دست می دهند و انسانها بیشتر و بیشتر به هم شبیه می شوند. این پدیده را Globalisierung و یا جهانی شدن می نامند. جهانی شدن روندی است که در دل دو پدیدة Internationalisierung و Transnationalisierung نهفته و خود نتیجة منطقی آن است. در دنیای جهانی شده دیگر کسی خود را ایرانی، آلمانی، کنگویی و ... نمی داند، بلکه او خود را زمینی می شناسد. هر فرد خود را عضوی از جامعه جهانی می شناسد و می فهمد. آنتونی کینگز این پدیده را چنین تعریف می کند: «جهانی شدن عبارتست از پدید آمدن چنان روابط نزدیک و فشردة اجتماعی که در اثر آن، مناطق از هم دور دنیا در چنان رابطه ای قرار گیرند که وقایعی که در یک نقطه از جهان اتفاق می افتد متأثر از وقایعی باشد که در یک نقطة کاملاً دور دیگر دنیا بوقوع پیوسته است.»
جهانی شدن یک روند است و مانند همة پروسه ها مرحلة آغازین، دوران رشد و دوران بلوغ دارد. این روند سپهرهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و همچنین افراد، جوامع و سازمان ها و دولت ها را در بر می گیرد. علت شتاب غیر منتظرة آن در سالهای اخیر پیشرفت های سریع علمی و فنی بخصوص در عرصة ارتباطات و حمل و نقل می باشد. تصمیم سیاسی بسیاری از دولت ها بویژه پس از فروپاشی اتحاد شوروی و اقمارش به پیروی از مکتب لیبرالی اقتصاد و نظم تجارت جهانی بر شتاب این روند افزوده است.

امواجی که جهانی شدن را به پیش برده اند
1- موج اول: قرن های 4 تا 7 میلادی- دوره ای که در آن دو دین بزرگ مسیحیت و اسلام جهانی شده و تمدن های فراقاره ای تشکیل دادند.
2- موج دوم: قرن 16 میلادی که مصادف با آغاز دوران استعمار در تاریخ می باشد. کشورهای اروپایی با تکیه بر نیروی دریائی قوی و عظیم خود، کشورهای دیگـر را یـکی
بقیه در ص

بیانیه فرهنگیان و فرهیختگان افغانستان

بیانیه فرهنگیان و فرهیختگان افغانستان
بر علیه پارسی ستیزی
دولت و دستگاه های خبری

زبان فارسی دری، زبان دوم جهان اسلام است، با دامنه گسترده تاریخی و جغرافیایی. این زبان در روزگاران نه چندان دور، از نواحی چین تا آسیای صغیر و از شبه قاره هند تا ماوراءالنهر کاربُرد داشته و آثار علمی و ادبی گران باری در آن پدید آمده است که شماری از آن اعتبار جهانی دارد. در این میان کوشش افغانستان و مردم آن در رشد و گسترش این زبان قابل توجه و گاه تعیین کننده بوده است. این کشور در چندین دوره تاریخی، مهمترین کانون زبان فارسی دری بشمار می آمده است.
بسیاری از اقوام غیرفارسی زبان، به سبب آمیزش با مردم این سامان، زبان فارسی را آموخته و در مواردی، خدمات شایسته ای بدان کرده اند. به طور ویژه باید به بعضی زمامداران و ادیبان پشتون تبار کشور اشاره کرد، همچون تیمور شاه درانی، مهر دل خان مستوفی، عایشه درانی، محمود طرزی ،عبدالحی حبیبی و عبدالله افغانی نویس. با این حال دریغ که از نزدیک به نیم قرن پش، به سبب عواملی که بر کسی پوشیده نیست، از سوی گروهی از اهالی سیاست و فرهنگ مملکت، تلاش هایی برای تضعیف زبان فارسی دری صورت گرفته است. این تلاش ها در دوره تاریخی حاضر نیز ادامه دارد، زمانی که مردم افغانستان به همدلی و همراهی بیشتر نیاز دارند.
1- تلاش این گروه تفکیک دو نام این زبان یعنی «فارسی» و «دری» از هم دیگر است، تا هم میان یکصد میلیون گوینده این زبان در جهان فاصله بیاندازند و هم به این بهانه که بعضی از واژگان، فارسی برخی دری اند، دست فارسی زبانان افغانستان را از بخشی از ذخایر این زبان کوتاه سازند. این درحالی است که همه متون معتبر علمی و ادبی، بر یگانگی این زبان گواهی می دهد و حتی بسیاری از مردم افغانستان، هم اکنون کلمه فارسی را بکار می برند. بگذریم از اینکه به استناد شواهد و استناد تاریخی، این زبان تا نیم قرن پیش، در افغانستان نیز فارسی نامیده می شده است.
2- دستاویز دیگر، مفهوم به نام «زبان ملی» است و این باور نادرست که که زبان ملی باید آمیزه ای از زبان های رایج در کشور باشد. اینان به این بهانه که باید امور اداری مملکت مختل نشود واژگان غیر فارسی را بر فارسی زبانان افغانستان تحمیل می کنند، در حالی که وقتی در قانون اساسی مملکت وجود دو زبان رسمی پذیرفته شده است، هر یک از این زبان ها باید بتواند نظام اصلاحات اداری و حقوقی خود را داشته باشد.
3- کوشش دیگر این گروه، مرز کشیدن در میان هم زبانان و بیگانه دانستن آن بخش از واژگان فارسی که در میان فارسی زبانان خارج از افغانستان رایج است، در حالی که اینها جزء منابع داخلی زبان فارسی به شمار می آید.
بدین ترتیب، مردم افغانستان، ناگزیر از بسیاری واژگان و ترکیب های کارآمد، زیبا و با معنی محروم می شوند، فقط به این دلیل که کسانی در جایی دیگر آن ها را بکار برده اند. حاصل این سیاست آن می شود که فارسی زبانان این کشور در موارد بساری برای بهسازی زبان خویش با استفاده از منابع همین زبان، دچار محدودیت یا محرومیت شوند. این در حالی است که قانون اساسی افغانستان وظیفه تلاش برای رشد زبان های ملی کشور را بر دوش دولت نهاده است. دیگر پیامد نامطلوب این رویه، که هم اکنون نشانه های خود را آشکار کرده است، ایجاد عصبیت، بدبینی و نامهربانی میان مردمی است که قرن ها برادروار در کنار هم زیسته اند.
توبیخ بعضی از دست اندرکاران رادیو و تلویزیون بلخ به اعتبار کاربُرد واژگان همچون «دانشگاه»، «دانشکده» و «دانشجو» تغییر نام نگارستان ملی به «گالری ملی»، تغییر لوحه های بعضی از ادارات دولتی و زدودن کلمات فارسی از آنها، تفکیک مکاتب پشتوزبان و فارسی زبان از همدیگر و امثال این ها که در ماه های اخیر رخ داده است، نشانه هایی از اقدام هایی است که با چنین دستاویزهایی صورت گرفته و البته در هیچ یک از آنها، نظر کارشناسان فارسی و پشتو ملاک عمل دانسته نشده است.
ما امضاء کنندگان این بیانیه، به دولت افغانستان و نهادهای رسمی آن، نسبت به خطری که زبان فارسی افغانستان و فراتر از آن، وحدت ملی کشور را تهدید می کند، هشدار می دهیم و تقاضامندیم، رویه ای را پیش گیرند که هم زمینه بهسازی و تقویت زبان ملی کشور فراهم شود و هم میان اهالی زبان های مختلف، بدبینی و نا هم دلی پدید نیاید.
به یقین زبان فارسی در افغانستان ریشه ای محکم تر از آن دارد که بدین بادها از جای درآید، تجربة پنجاه سال اخیر هم این را نشان می دهد.
خواسته ما این است که نهادهای دولتی، امکانات مادی و معنوی کشور را که باید صرف بهسازی زبان های ملی شود، مصروف این چالش های بیهوده نسازند و به جای ضربه زدن بر پیکر این زبانها، به فکر چاره جویی آسیب هایی باشند که همه زبانهای رایج کشور را تهدید می

جهانی شدن

جهانی شدن .... بقیه از ص 4
پس از دیگری تسخیر می کنند و فرهنگ، زبان و سازمان های مدنی خود را در آنجاها رواج می دهند.
1- موج سوم: قرن 18 میلادی- همراه با گسترش ابزار جنگی، رقابت ها و جنگ های قدرت های بزرگ در سراسر جهان وارد مرحلة جدیدی می شود. قدرت جدیدی در دنیا – آمریکا – ظهور می کند. بلوک بندی ها تغییر می کنند و همراه آن مستعمرات مدام از دستی به دست دیگر می افتد. از سوی دیگر در آسیا دست اندازی های روسیه و ژاپن به همسایگان شان در آنسو و نفوذ امپراتوری عثمانی در اینسو ساختار بسیاری از ملت های مغلوب را به نفع کشورهای غالب در هم می شکند. در این مرحله این «کالا»ی سرمایه داری است که همة مقاومت ها را در هم می شکند و وظیفة جهانی کردن را به عهده می گیرد.
2- موج چهارم: نیمة قرن 19- گسترش تجارت جهانی و ظهور امپریالیسم
3- موچ پنجم: که از سال های 50 قرن بیستم آغاز می شود مشخصة بارز این دوره آغاز جنگ سرد میان دو سیستم سوسیالیستی و سرمایه داری و دوة پایه ریزی سیستم های اقتصادی- اجتماعی، حقوقی و نظامی فراملیتی مانند سازمان ملل متحد، اتحادیه های اقتصادی دو نظام در اروپا و همچنین اتحادیه های نظامی آنان می باشد.
4- موج ششم که از سالهای 1990 پس از فروپاشی شوروی و متحدانش آغاز شده است. اکنون تلاش می شود هر یک از امواج فوق با تفصیل بیشتری توضیح داده شود

موج اول جهانی شدن
امپراتوری روم غربی در سال 476 زیر ضربات کوبندة بربرها فرو پاشید و دوران موسوم به قرون وسطی دوران فئودالیسم آغاز گردید. در طی سدة پنجم، قبائل ژرمن (بربرها)، سراسر قلمرو امپراتوری روم را مورد تاخت و تاز قرار دادند. واندالها (Vandals) در آفریقای شمالی- ویزی گت ها (گتهای غربی) در اسپانیا- اِنگِلها و ساکسون ها در بریتانیا- فرانک ها در گُل (فرانسة کنونی) و استروگتها (گتهای شرقی) در ایتالیا اقامت گزیدند. تشکیل پادشاهی فرانک ها و بعد امپراتوری شارلمانی که تقریباً تمام اروپای غربی و شمال آفریقا را زیر سلطة خود در آوردند و اتحاد دولت و کلیسا در این دوره و رواج فئودالیسم در تمامی این قلمرو اولین موج بزرگ یکسان سازی در اروپای غربی بوده است درست در همین زمان در شرق اروپا- اسلاوها، امپراتوری بیزانس شرقی را تسخیر کردند. برده داری را لغو و فئودالیسم را در سراسر امپراتوری رواج دادند. در آنجا نیز کلیسا موفق شد خود را به عنوان مذهب فراملیتی و همگانی سراسر امپراتوری های اسلاو تثبیت نماید. ادامه دارد
شکست دور از انتظار کاروان ورزشی ایران در المپیک پکن



در مسابقه های المپیک پکن که از آن بعنوان گران ترین و باشکوه ترین دوره از تاریخ المپیاد یاد می کنند، قهرمانان و نام آوران ایران با شکستی سنگین و دور از انتظار روبرو شدند. جز در دو مورد: یکی رشته تکواندو که هادی ساعی برای دومین بار به نشان طلای المپیک دست یافت - بار نخست در المپیک آتن بود- و دیگری مراد محمدی که در کُشتی آزاد نشان نقره گرفت. دیگر نام آوران ما در کُشتی آزاد و وزنه برداری که از ورزش های سُنتی ما هستند ناکام مانده و با شکست روبرو شدیم.
شکست احسان حدادی در پرتاب دیسک، عدم حضور حسین رضازاده، قوی ترین مرد جهان در این دوره از مسابقه ها نشان دهندة عدم شایستگی اداره کنندگان ورزش کشور است. عدم حضور یا مانع شرکت کردن رضازاده در المپیک پکن گفت و گوهایی را باعث شده است. رضازاده اگر در مسابقه شرکت می کرد، به احتمال بسیار زیاد سومین طلای المپیک خود را دریافت می کرد و نام او در تاریخ المپیک همراه با سه تن دیگر که تاکنون سه طلایی شده اند، برای همیشه ثبت می گردید.
ایا سردمداران نظام از اینکه یک پهلوان ایرانی به چنین جایگاه رفیعی برسد نگران هستند؟ پاسخ رضازاده به مسئولانی که به پیشنهاد پزشکان از او خواسته بودند که در سابقه شرکت نکند!، گویای چنین امکانی است. رضازاده در پاسخ می گوید حال که مقام های ورزشی صلاح نمی دانند من در مسابقه شرکت کنم، «موضوع را به آگاهی مردم ایران برسانید». جمله ای که بسیار با معنی است. آیا امکان دارد که در المپیک آینده در لندن چنین وضعیتی برای هادی ساعی پیش نیاید؟
ورزشکاران غیرتمند و مربیان دلسوز و زحمتکش ما، هر چه در توان دارند برای پیروزی در میدان های ورزشی بکار می برند. عدم شایستگی هیأت های سرپرستی، حضور عوامل امنیتی، بی علاقگی مسئولان در پیروزی پهلوانان ما و به ویژه استقبال گسترده و سراسری مردم قدرشناس و ورزش دوست ایران از نام آوران سربلند ایران که همواره باعث ترس و وحشت سردمداران نظام بوده است، عوامل بزرگ این شکست ها دردآور است.
با وجود شکست های یأس آور و ناامید کننده، پیروزی های ساعی و مراد محمدی را که اگر موفقیت آنها نبود در آخر جدول رده بندی نشان ها قرار می گرفتیم.

ما این پیروزی ها را به آنان و جامعه ورزشی شادباش می

همبستگی سازمان و انضباط تشکیلاتی ...

همبستگی سازمان و انضباط تشکیلاتی ... بقیه از ص 1
می نماید مردم آگاه ایران به ویژه احزاب و گروههای آزادیخواه بیش از هر وقت راه وحدت و یگانگی را در پیش گیرند. از اینرو جبهه ملی ضمن تأکید ضرورت بر حفظ انسجام درونی خود و همبستگی و همکاری هر چه بیشتر گروههای وابسته به خارج اعلام می دارد:
1- از آنجایی که در پرتو انقلاب ارتباطات و اطلاعات، نظرخواهی از سوی مراکز ارتباط جمعی دربارة رویدادهای سیاسی نیاز به پاسخگویی های فوری و فوتی دارد، لذا اظهار نظرهایی که از سوی برخی افراد جبهه ملی صورت می گیرد می بایست صرفاً به عنوان نظر شخصی و فردی تلقی شود. بدیهی است جبهه ملی نظرات رسمی خود را دربارة رویدادهای پیش آمده به ویژه مسائل مطروحه راجع به ایران را به وسیله سخنگوی جبهه ملی و یا بیانیه های منتشره با امضای مقامات مسئول ابراز و اعلام می دارد.
2- با توجه به اینکه گروه های سیاسی فعال وابسته به جبهه ملی در خارج از ایران به ویژه در اروپا و آمریکا در شرایط اجتماعی – سیاسی متفاوت و در عین حال فضای سیاسی باز بسر می برند غالباً بر اساس مقتضیات جامعه مربوطه خود و در نظر گرفتن مواضع گروه های سیاسی ایرانی دیگر خط مشی هایی که اتخاذ می نمایند ممکن است تا حدودی همسویی با گروه های همفکر خود نداشته باشد و حتی از لحاظ سیاسی نیز همگرایی لازم با برخی نظرات جبهه ملی در داخل کشور نداشته باشد، به همین دلیل جبهه ملی ایران با در نظر گرفتن نکات گفته شده، ضمن تأکید بر پای بندی های گروه های وابسته به جبهه ملی در خارج به اصول هفتگانه مندرج در اساسنامه جبهه ملی از صدور دستورالعمل های رسمی و مستقیم خودداری نموده و تنها به توصیه ها و ارائه طریق های کلی و پرهیز از دو دستگی و چندگانگی بسنده نموده است.
3- جبهه ملی همه گروه های معتقد به اصول و هدفهای جبهه ملی را جزوی از خانواده واحد خود دانسته و ضمن داشتن روابط حسنه و سازنده با تمامی آنها، اولویت برای گروه خاصی نسبت به گروه های دیگر قائل نیست و در ضمن بر آن است راهبری و شیخوخیت کسانی که از لحاظ قدمت و سابقه سالها در راه مبارزات جبهه ملی قدم و قلم زده اند نبایستی نادیده گرفته شود.
4- در شرایط خطیر بحرانی و نگران کننده ایران و منطقه، بیش از هر وقت حفظ وحدت، یگانگی و یکپارچگی میان تمامی گروه های متصف به جبهه ملی اعم از داخلی و خارجی امری ضروری و مسئولیتی ملی و تاریخی می باشد. بدیهی است در چنین شرایط پر دغدغه و مخاطره آمیز بر تمامی گروه ها واجب است که تلاش همه جانبه و پیگیر جهت پایان دادن به بزرگنمایی اختلاف سلیقه ها و دیدگاه های متفاوت در پیش گیرند و بدینطریق نقش و جایگاه جبهه ملی را در ساخت و پرداخت آینده ایران تضمین نمایند.

تهران، 23 مردادماه 1378 خورشیدی، شماره 169
جوانان ایران قهرمان دوّم کُشتی فرنگی جهان
تیم کُشتی فرنگی جوانان ایران با نشان طلای سعید عبدولی و سه نشان نقرة رضا اسدپور، محمدرضا اکبری، بشیر باباجان زاده و نیز نشان برنز یدالله عرب جعفری بر سکوی دوم جهانی ایستاد.

والـیبال جوانان ایران قهرمان آسیا
در چهاردهمین دورة مسابقه های قهرمانی والیبال جوانان آسیا در تهران، جوانان ایران برای چهارمین بار قهرمان آسیا شدند.
پیش از این نیز در سال های 1998، 2002 و 2006 نیز ایران به مقام قهرمانی رسیده بود.
ما این پیروزی جوانان کُشتی فرنگی و والیبال را به آنان و مربیان و همچنین جامعة ورزشی شادباش می گوییم.

موفقیت تیم ملی بسکتبال جوانان در احراز
مقام قهرمانی آسیا
تیم ملی بسکتبال جوانان ایران با شکست دادن قزاقستان به مقام قهرمانی آسیا در رده زیر ۱۸ سال دست یافت.
در مسابقه فینال این مسابقات که در سالن پر از جمعیت بسکتبال مجموعه ورزشی آزادی تهران برگزار شد، تیم ایران با کمک مهدی شیرجنگ، فربد فرمان، رامین هنرمند و محمد امجد قزاقستان را ۹۵-۷۶ مغلوب کرد. ایران که در یک بازی نزدیک در نیمه نهایی سوریه را ۸۰-۷۸ مغلوب کرده بود، در انتهای کوارتر اول دیدار نهایی فاصله خود را از حریف افزایش داد و در ادامه راه با پرتابهای سه امتیازی پیاپی امکان کاهش اختلاف را از حریف خود گرفت.
تیم ملی بسکتبال جوانان ایران با راهیابی به فینال مجوز حضور در مسابقات قهرمانی جهان در رده سنی زیر ۱۹ سال را که در سال ۲۰۰۹ در نیوزیلند برگزار می شود، کسب کرده بود. ایران در مرحله مقدماتی در گروه D، سوریه و مالزی را شکست داد و در مرحله دوم، ژاپن و کره را مغلوب کرد. بازیکنان جوانان ایران در سال ۲۰۰۴ نیز به مقام قهرمانی آسیا دست یافته بودند.
پیروزی قهرمانان تیم ملی بسکتبال جوانان را به عموم مردم ایران بخصوص قهرمانان جوان ورزشکار و همینطور ریاست فدراسیون جناب آقای محمود مشحون و همکاران ایشان صمیمانه تبریک عرض نموده و کسب موفقیت های بیشتری را برای آنان آرزومندیم.

درسهایی که از رویداد گرجستان باید گرفت بقیه از ص3
نشان داد. ارتش روسیه به سرعت وارد اُسِتیای جنوبی شد و تا 35 کیلومتری تفلیس پیش آمد. پوتین نشان داد روسیة امروز با روسیة تضعیف شدة پس از فروپاشی شوروی تفاوت اساسی دارد.
سران اتحاد اروپا و آمریکا نیز ترجیح دادند به عوض درگیر شدن در یک عملیات نظامی بیهوده از مسیر راه کارهای سیاسی و گفت و گو به رویارویی برخیزند و از تکرار جنگ سرد دیگری با روسیه که نتیجه و سرانجام آن روشن نخواهد بود، خودداری کنند.
در اثر اشتباهی که ساهاکاشویلی مرتکب شد، اکنون روسیه در استانهای اُسِتیا و آبخازیا دست بالا را داشته و موضوع استقلال این دو استان را مطرح کرده است؛ امری که مورد موافقت دولت های غربی نیست. چنانچه استقلال این استانها صورت واقع بخود بگیرد، گرجستان شرایطی به مراتب بدتر از گذشته خواهد داشت.
اشتباه میخائیل ساهاکاشویلی چه بسا ممکن است توسط سردمداران جمهوری اسلامی این بار در ایران اتفاق افتد. سردمداران اسلامی که از میزان نفرت و انزجار مردم نسبت به خود و نظامشان آگاهند و به دلیل بی کفایتی و عدم لیاقت، با وجود درآمد سرشار نفت و گاز، ملّت را به بدبختی کشانده اند، برای جلوگیری از طغیان و خیزش ناگهانی مردم در پی ایجاد یک حادثه آفرینی خارجی هستند. سخنان بی محتوا و بدون پشتوانة عملی رئیس جمهوری اسلامی درباره حذف کشور اسرائیل از صفحة جغرافیای جهان، بیش از آنکه نشاندهندة قدرت باشد، نمایانگر ضعف و ناتوانی سردمداران نظامی است که از سرنوشت شومی که
در انتظارشان است، وحشت زده هستند

درسهایی که از رویداد گرجستان باید گرفت

درسهایی که از رویداد گرجستان باید گرفت بقیه از ص7
آنهایی که از اجتماع زنان آزاده ای که در پی احقاق حقوق انسانی خویشند جلوگیری می کنند، از اجتماع مردم در سالگرد فروهرها به وحشت می افتند، پاسخ های خواست های برحقِ معلمان و کارگران زحمتکش، دانشجویان آزاده و جوانان امید از دست داده را با زندان، تبعید و اعدام می دهند به پندار خود می خواهند کشوری را از صحنه روزگار حذف کنند که برای بقای خود در صورت لزوم از کاربُرد جنگ افزارهای هسته ای هم خودداری نخواهد کرد.
زمامداران اسرائیل بر این باورند که در صورت دست یابی جمهوری اسلامی به جنگ افزار هسته ای، این اسرئیل است که در تیررس موشک های آن قرار دارد. از این رو، انکار نمی کنند چنانچه تحریم های سازمان ملل و کشورهای اتحاد اروپا کارساز نباشد و جمهوری اسلامی همچنان به کار غنی سازی اورانیوم ادامه دهد، آنها به تنهایی پیش از آنکه جمهوری اسلامی صاحب بمب اتمی شود، با یک حملة هوایی غافل گیرکننده، تأسیسات اتمی و پایگاه های نظامی آنرا در هم خواهند کوبید. امری که باعث نگرانی و دلهرة بسیاری از دولت مردان کشورهای بزرگ غربی شده است.
سخنان رئیس جمهوری فرانسه در سالگرد تأسیس کشور اسرائیل که طی آن یادآور شد چنانچه اسرائیل مورد حمله قرار گیرد ما پشت سر اسرائیل قرار خواهیم گرفت، دعوت بشار اسد به پاریس و سپس سفر او به تهران که گفته می شود حامل پیام کشورهای 1+5 برای سردمداران اسلامی پیرامون توقّف غنی سازی اورانیوم می باشد. آمادگی اسرائیل به مذاکره با سوریه در مورد بلندی های جولان، همه گواه آنست که سیاست اسرائیل و حامیان غربی او در جهت دور کردن سوریه از جمهوری اسلامی هستند تا در یک حملة احتمالی هوایی اسرائیل به ایران، سوریه با استفاده از نفوذ خود مانع اقدام نظامی حزب الله لبنان علیه اسرائیل گردد.
سوریه بارها نشان داده است که نه پایبند دوستی با جمهوری اسلامی است و نه توانِ رویارویی با قدرت نظامی اسرائیل را دارد. از این رو به توافق رسیدن با سوریه امری دور از انتظار نیست. در یک درگیری نظامی با ایران، اسرائیل بیش از حماس نگران واکنشِ حزب الله است. چنانچه با سوریه به توافق برسد و از جانب حزب الله مطمئن گردد، برای آغاز حمله هوایی به ایران تردیدی بخود راه نخواهد داد.
در چنین شرایط نگران کننده ای سردمداران جمهوری اسلامی به غلط می پندارند که در صورت وقوع یک جنگ احتمالی به بهانه آنکه کشور در شرایط جنگی است، می توانند سرکوب های وحشیانه خود را گسترش دهند و جناحهای مخالف درون حاکمیت را نیز وادار به سکوت نمایند.
آنها با مقایسه ای نادرست از برخورد احتمالی آینده با زمان یورش صدام حسین- بدون توجه به جوِّ ناآرام کشور- تصور می کنند که در صورت وقوع یک حملة خارجی، مردم حتی مخالفان نیز پشت سرِ آنها قرار خواهند گرفت. آنها به اشتباه روی حمایت احتمالی روسیه و چین نیز حساب می کنند؛ به همانگونه که ساهاکاشویلی روی حمایت آمریکا و اروپا حساب می کرد. تصوری که بدور از واقعی بینی و آگاهی سیاسی است. قدرتهای بزرگ که بر سر منافع ملی و جهانی خود با هم به سازش می رسند، هیچگاه دست به اقدامی نمی زنند که توافق های آنها را خدشه دار کرده و یا به خطر اندازد.
آنچه مسلم است اینست که، در صورت یک حملة غافلگیرانه هوایی به ایران، سردمداران نظام اسلامی، شهامتی بیش از صدام حسین از خود نشان نخواهند داد و این مردم ایران هستند که باید بار بدبختی های فاجعه آمیزِ حادثه آفرینی های خودسرانة سردمداران نالایق اسلامی را به دوش کشیده و تحمّل کنند.
بخشی از شعر
منظومـه
از شادروان محمد علی راشد 1
یک شب که ابر تیره
نور ستارگان،
این لولیان شب را،
در بند کرده است

اندیشه کرده اید به
سوسوی اختران؟
نه، منظومه را بیاد آورید
آن چشمها که زینت کاشانه شماست،

ناهید، زهره، مهر، اورانوس
هر نام دیگری که به چوئید
هر نور را که دوست بدارید ...
در آن میانه نیست؟
...
یک شب که ابر تیره بهمن
نور ستارگان
این لولیان شب را
در بند کرده بود،
بحران تب به شهر در آویخت
معیارهای شهرعوض شد
منظومه های نام فرو ریخت
دیگر بر کوچه های خسته این شهر
از نامهای خاطره انگیز ...
یک نقطه هم بجای نمانداست.
______________________________________________________
1- شادروان دکتر محمدعلی راشد پزشکی وظیفه شناس و انساندوست، پیرو اندیشه های مصدق و دارای ویژگی های اخلاقی یک انسان کامل بود.
***


خوانندگان گرامی می توانند مطالب خود را جهت چاپ در
نشریه جبهه ملی خارج کشور، به نشانی زیر بفرستند.
راه تماس با سازمان جوانان جبهه ملی خارج از کشور:
www.javanane-melli.de
info@javanane-melli.de

نشريه
???? ??? ?????
خارج کشور
با مسئوليت هوشنگ کردستانی زير نظر
هيأت تحريريه
هوشنگ کردستانی، مهندس مسعود هارون- مهدوی، دکتر اميرهوشمند ممتاز و دکتر حسن کیانزاد هر ماه يک بار در خارج از کشور انتشار می يابد
نوشتارهای با نام نويسنده در نشريه جبهه ملی ايران خارج کشور، الزاماً نظر جبهه ملی ايران نيست

به نقل از مجلة خواندنی

به نقل از مجلة خواندنی

ضرب شستی به جاعلان نام خلیج فارس

اگر چه تعدادی از سازمان ها و نهادهای دولتی ایران واکنش بایسته ای در برابر کوشش محافل و دولت های عربی برای به کارگیری نام جعلی خلیج عربی نشان نمی دهند، اما گروه های مردم پاک نهاد، فرهیختگان، هنرمندان و حتا ایرانیان درگیر با مسایل روزمرة زندگی، به شیوه های گوناگون برای بی اثر سازی این توطئه، واکنش نشان می دهند. یکی از جالب ترین و جدیدترین کارها را یک گروه نفوذگرا (هکر) ایرانی با گنجاندن نقشه و نام واقعی خلیج فارس در صفحة ورودی تعدادی از دیدارگاه های دولتی و یا تحت کنترل و نیز دانشگاه های عربی، انجام داده است.
در مورد این کار شایان توجه، دیدارگاه تابناک در گزارشی نوشته است:
یک گروه هکر (نفوذگر) ایرانی ده ها وب سایت در کشورهای عربی را به دلیل جعل نام خلیج فارس هک کرده است.
در این اقدام، حدود یکصد وب سایت متعلق به سازمان های دولتی، دانشگاه ها، نشریات و شرکت های مستقر در تعدادی ازکشورهای عرب حوزة خلیج فارس توسط یک گروه هکر ایرانی هک و در آن ها تغییراتی داده شده است.
این گروه نقشه ای همراه با یک پیام حاوی تأکید بر دست بودن نام خلیج فارس را در وب سایت های این سازمان ها وارد کرده است.
بهروز کمالیان، رهبر این گروه هکر، به ایرنا گفته است که در این اقدام، «ظاهر وب سایت های شماری از سازمان ها در کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، عمان و عراق را با صفحه ای همراه با نقشه ایران و نام خلیج فارس تغییر داده ایم».
کمالیان هدف از این نفوذ اینترنتی را محکوم کردن تلاش برای تغییر نامِ تاریخی خلیج فارس و استفاده از یک نام مجعول در وب سایت های عربی عنوان کرده است.
روزنامه الخلیج، چاپ امارات متحده عربی، لیگ خلیج عرب، وزارت آموزش عالی عراق، اداره پلیس ابوظبی، دانشگاه میادین در عربستان سعودی، هیأت مردم امارات و شرکت گاز عمان از جمله سازمان هایی هستند که وب سایت آن ها به این ترتیب توسط گروه ایرانی هک شده است.
اقدام گروه هکر ایرانی، که به نوشته ایرنا در شهر یزد فعالیت دارد، نشانه ای از خشم ایرانیان از کاربرد عنوان خلیج عربی به جای خلیج فارس توسط برخی نهادها در کشورهای عربی است. *

درگذشت شادروان تورج نگهبان
تورج نگهبان ترانه سرای نامدار در غربت و دور از وطن به ابدیت پیوست و آسمان ادب ایران یکی از ستاره های شایسته خود را از دست داد.
غربت و غم وطن سرانجام تورج نگهبان را که عاشق ایران بود از پای در آورد.
درگذشت این چهره تابناک فرهنگی و هنری را به خانواده نگهبان و جامعه فرهنگی و هنری ایران صمیمانه تسلیت می گوئیم.
هیأت اجرایی جبهه ملی- خارج از کشور

درسهایی که از رویداد گرجستان باید گرفت بقیه از ص 1
و ترکمن چای، گرجستان همراه با هفده شهر قفقاز زیر نفوذ و تسلط روسیة تزاری قرار گرفت.
از آن تاریخ به بعد، گرچه وابستگی های سیاسی و پیوندهای خاکی ایران و گرجستان از میان رفت، ولی روابط عاطفی، فرهنگی و تاریخی میان دو ملت همچنان پابرجا ماند.
پس از تشکیل کشور روسیة شوروی، گرجستان به صورت یک جمهوری با سه استان خودمختار جزئی از آن کشور شد ولی با فروپاشی روسیه شوروی، گرجستان نیز همانند سایر جمهوری های وابسته به آن به استقلال رسید. به دنبال انقلاب معروف به «مخملی»، که در جهت دور کردن گرجستان از روسیه و نزدیک نمودن آن به غرب انجام گرفت، شخصی به نام میخائیل ساهاکاشویلی به قدرت رسید. او پس از مدت کوتاهی پس از رسیدن به قدرت، با نارسایی ها و دشواریهای زیاد در درون کشور مواجه شد و مخالفت های شدیدی را علیه خود برانگیخت که موقعیت او را به خطر انداخته است. ساهاکاشویلی تصوّر می کرد چنانچه به اقدامی برای از میان برداشتن خودمختاری اُسِتیای جنوبی دست زند، مردم گرجستان برای مدتی هم که شده نارسایی ها و گرفتاری های داخلی را فراموش کرده و چه بسا پشت سر دولت او قرار گیرند. از این رو، با آغاز بازیهای المپیک پکن به این منطقه خودمختار هجوم برد.
او می پنداشت در آستانة بازیهای المپیک، روسیه دست به اقدام حادّی در حمایت از مردم اُسِتیای جنوبی نخواهد زد و او خواهد توانست با یک یورش برق آسا برای همیشه به خودمختاری آن استان پایان دهد.
ساهاکاشویلی همچنین برآورد می کرد چنانچه احتمالاً روسیه به یاری اُسِتیا بشتابد، او نیز متقابلاً از حمایت دولت های بزرگ غربی برخوردار خواهد شد. او درخواست عضویت گرجستان به پیمان ناتو را برگ برنده برای خود به حساب می آورد.
این پندارها اما، به دلیل موقع ناشناسی و نیز خوش باوری های غیرواقع بینانه او نادرست از کار در آمد. روسیه در برابر یورش قوای ساهاکاشویلی به اُسِتیا (که بنا بر گزارش خبرگزاریهای غربی باعث کشته شدن 1600 تن غیرنظامی و 20 تن از صلح بانان روسی گردید) واکنشی تند
بقیه در ص

پاینده ایران

پاینده ایران
ای آفریدگار پاک ترا پرستش می کنم و از تو یاری می جویم

یورش ددمنشانه روسیه به کشور مستقل گرجستان را محکوم می کنیم

هم میهنان:
یک بار دیگر استعمار خود نمایی کرد و یکپارچگی وآزادی ملتی را پایمال نمود، تاریخ روابط روسیه و همسایگانش سرشار از تجاوز، دورنگی و دشمنی های پنهان و پیدای دولت همسایه آزار روسیه بوده است.
روش اخیر این دولت در مورد تحریم های اقتصادی ایران با وجود میلیاردها دلار داد و ستد تجاری و همچنین نظامی کردن دریاچة مازندران علی رغم مفاد قراردادهای ایران و روسیة شوروی یا درنگِ شک برانگیز در راه اندازی نیروگاهِ عقب افتاده از نظر علمی و فنی همگی مؤید بی ثباتی این دولت در دوستی با همسایگان و ثبات در دشمنی با ایشان است، امروز نیز دولت متجاوز روسیه پس از چچن گوشه دیگری از قفقاز (گرجستان) را به زیر چکمة نظامیان خویش کشیده است.
در زمانی که بلوک شرق فرو پاشید امید آن می رفت که دیگر بهانة مداخله نیروهای بیگانه در سرنوشت ملت ها از بین رفته است اما استعمار این بار در لباس نو به میدان آمد و اولین گام را در بالکان برداشت با زنده کردن دشمنی های فراموش شده وتبدیل تفاوت ها به اختلاف. اکنون نیز روس ها در صدد برآمده اند ضربه ای را که گمان می کنند در بالکان خورده اند در گرجستان جبران کنند. و بهانه را نیز ندانم کاری زمامداران گرجستان به دست ایشان داده است.
حزب ملت ایران که همواره دغدغة سرنوشتِ باشندگان در حوزة فرهنگی ایران را داشته و دارد، ضمن محکوم کردن رویة جنایت باری که روس ها در گرجستان در پیش گرفته اند از مردم گرجستان (از گرج، آلان و اوستیایی) می خواهد که تجربة تجزیة از ایران را به یاد آورند و آگاه باشند تنها همبستگی و توجه به برطرف کردن کمبودها و کوشش در همگراییِ بیشتر است که می تواند سعادت اشان را درپی داشته باشد. نه اتکا به قدرت های توسعه طلب منطقه ای و فرامنطقه ای.
حزب ملت ایران در این زمان لازم می داند عواقب شوم اتکا به قدرت های خارجی را به دلبستگان به نیات خیرِ بیگانگان! هشدار دهد. برای ایستادگی در برابر زورگویی های بیگانه و خودی نباید خود را وامدار بیگانگان کرد. چرا که تنها قدرتی که توانِ ایستادگی در برابر و پیروزی بر تمامی مشکلات را دارد، قدرت بی پایان ملت هاست.
ما از تمامی ملتهای دربند استبداد و گرفتارِ آزمندی قدرت های استعماری می خواهیم به توانایی های خود تکیه نمایند و با ادامة مبارزه آزادیخواهانه تا استقرار حکومتی مردم سالار و کوتاه کردن دست اجانب داخلی وخارجی از سرزمین خود شاهد پیروزی و سرافرازی ملت و کشور خود باشند.
احترام به حقوق بین الملل وظیفة تمام کشورهاست
پیروز باد ملت ایران
بر قرار باد جبهه همبستگی ملی برای مردمسالاری
دبیر خانه حزب ملت ایران، تهران- 29 امرداد 1387 خور شیدی
باور به اصول و هدفهای جبهه ملی ایران

در نیمه دوم خردادماه سال 1387 با انتشار مطالبی غیرواقعی در یکی از رسانه های بیگانه که برنامه های گسترده رادیو و تلویزیونی به زبان فارسی دارد و به دلیل سانسور صاحبان قدرت در ایران گروهی از مردم خبرها را در آن رسانه جستجو می کنند، جبهه ملی ایران مصلحت در آن دید که با هشداری قاطع به بسیاری از پراکنده گویی ها پایان بخشد و از ایجاد شایعات پیشگیری بعمل آورد. ولی این بهانه ای شد که مخالفان جبهه ملی ایران که از مدتها قبل خود را برای ورود به چنین صحنه ای آماده کرده بودند به نوشتن مقالاتی در بعضی از سایت های اینترنتی و استفاده از سایر وسایل ارتباط جمعی اقدام کنند. آنان می خواستند جبهه ملی را که برای حفظ تمامیت ارضی و استقرار حاکمیت ملت و استقلال ایران زمین و فراتر از آن برای رسیدن به آزادی و دموکراسی دهه های متوالی است که با شناخت واقع بینانه مسائل سیاسی و اجتماعی در صحنه سیاست ایران حضوری آشکار دارد بگونه ای معرفی کنند که امید به جبهه ملی بستن خطاست. ولی غافل از آنکه برخورد منطقی و خردورزانه جبهه ملی با وجوه متفاوت مسائل سیاسی و اجتماعی از این سازمان ملی چهره ای متعادل، آینده نگر و مورد قبول اکثریت بزرگی از ملت ایران را ساخته است. آنان بر آن بودند خود را مشیر و مشار این جبهه معرفی کنند تا شاید در فرصتی که برایشان مهیا می کنند به موازات جبهه ملی ایران و اندیشه های روشن و شفافش آنچه در ذهن دارند ولی با اندیشه های جبهه ملی ناهمگون است نظرات جبهه ملی اعلام نمایند. اگر این تحرکات و اقدامات آگاهانه بوده است برخلاف خط مشی جبهه ملی و مصالح ملی مردم ایرانست و اگر از روی ناآگاهی صورت گرفته بدون تأمل باید متوقف شودتا از ایجاد تردید میان مردم ایران بکاهد. جبهه ملی ایران به نیروی ملت ایران متکی است و وابستگی به هیچ بیگانه ای را برای طرفداران آزادی و دموکراسی بر نمی تابد. جبهه ملی ایران سازمانی است مترقی و متکی به اصول دموکراسی و در عین حال برای بقای سازمانی حداقل هایی را که در یک جبهه باید مورد نظر باشد ضروری می شمارد. آنانکه خود را عضو جبهه ملی ایران می دانند باید به همه اصول و اهداف جبهه ملی معتقد باشند. جبهه ملی هیچگاه سازمانی پنهانی نبوده و نیست، اما اگر مطالبی را باید از طریق مصاحبه و اطلاعیه به آگاهی همگان رساند و یا چه کس و چه کسانی در اعلام نظریات رسمی جبهه ملی مسئولیت دارند از ابتدایی ترین اصول تشکیلاتی است که عدم رعایت آن انسجام سازمانی را سست می کند. البته امکان برخورد عقاید و آراء دربارة مسائل روز و گفتگو درباره استراتژی و تاکتیک های لازم در جبهه ملی ایران همیشه وجود دارد ولی به طور قطع بر مبنای اصول هفتگانه مصوب پلنوم آبان ماه سال 1382 می تواند باشد نه جدایِ از آن. همانطور که هیئت های رهبری و اجرایی جبهه ملی با هشداری به موقع به بعضی از تحرکات ویرانگر اشاره کردند نباید اجازه داده شود که مخالفین هدفها و اصول مورد نظر جبهه ملی بحث هایی را به میان یاران جبهه ملی توسعه دهند تا جبهه ملی را که برای استقرار حاکمیت ملی و آزادی و دموکراسی به وجود آمده و سالها در این راه مبارزه کرده است در حرکت و موضع گیری هایش دچار نقصان نمایند. جبهه ملی ایران خواستار ایجاد و استمرار هماهنگی همه نیروهای ملی معتقد به آزادی و دمکراسی است و وفاداران به راه جبهه ملی باید در این راستا کوشا باشند