Sunday 19 October 2008

تحريم انتخابات رياست جمهوری اسلامی

تحريم انتخابات رياست جمهوری اسلامی
سومين رأی « منفی» به کليـّت نظام است

هشت سال پيش شرايط داخلی و خارجی مساعدی پيش آمده بود، که يک رهبری ملی و آگاه به مسائل سياسی و برخوردار از تجربة مبارزاتی می توانست از آن سود برده و با به حرکت درآوردن مردم به عمر نظام استبداد مذهبی حاکم بر کشور نقطة پايان گذارد.
سالها تسلط جمهوری اسلامی که با کشت و کشتار، دروغ و تزوير همراه با غارت سرمايه های ملی و چپاول منابع زيرزمينی به ويژه در دوران رياست جمهوری « سازندگی!» همراه بود مردم را آماده برای يک قيام و خيزش ملی نموده بود.
محکوميت سران نظام در دادگاه ميکونوس برلين و بی آبروتر شدن آنان نزد افکار عمومی جهان، می توانست به خيزش مردم در درون کشور ياری دهد. اختلاف و دودستگی در درون جناح های حاکميت بر سر ادامة رياست جمهوری رفسنجانی و مخالفت با آن، به شدت بالا گرفته بود.
چنانچه ناطق نوری به رياست جمهوری می رسيد خطر بزرگی جناح کارگزاران سازندگی و پدرخوانده آنرا تهديد می کرد و هم چنين دو نهاد قوة مقنّنه و اجرائی در اختيار حاميان رهبر اسلامی قرار می گرفت. اين امر برای رفسنجانی نه تنها قابل قبول نبود بلکه با توجه به سوءاستفاده های مالی و سياسی دوران رياست جمهوري اش برای او می توانست خطرناک بوده باشد. در چنين شرايط مساعدی، در نبود يک رهبری آگاه و عدم سازمان دهی نيروهای ملّی و آزاديخواه، تنها راه نجات کليـّت نظام و به ويژه جناح کارگزاران سازندگی، طرح و ترفندی بود که از سوئی دولت های اروپائی را قانع کندو از سوئی ديگر مردم را پای صندوق های رأی گيری بکشاند.
در پی رفتار کژدار و مريز قدرت های غربی که برای ادامة روابط خود با جمهوری اسلامی به قانع کردن افکار عمومی مردم خود با اين تغييرات ظاهری و جا به جائی مهره های نظام نياز داشتند. جناح ها و تشکّل های ديگر درون حاکميت مانند گروه کروبی- محتشمی، دانشجويان پيرو خط امام و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی که بادسنج های تشخيص جهتِ باد حمايت های خارجی آنها همواره فعال است به حرکت درآمده و پشت سر مردی که مدعی جامعه مدنی بود قرار گرفتند.

از اين زمان تبليغات گسترده، حساب شده و کرکننده ای شروع شد که هزينه های آن در داخل توسط جناح کارگزاران سازندگی و مديران شرکت ها و کارخانه داران پولدار شده در دوران رياست جمهوری « مرد سازندگی!» و نيز برخی از کشورهای خارجی تأمين می شد. در جوّ تبليغاتی پديدآمده مردم نااميد از همه جا به اميد انجام اصلاحات و رهائی از وضعيت ناگوار زندگی به پای صندوق های رأی گيری شتافتند و نامزد جناح کارگزاران سازندگی بنام رياست جمهور اصلاح طلب از صندوق های رأی گيری سربرآورد. آمار منتشر شده از سوی وزارت کشور نظام حاکی از شرکت دوسوّم واجدين شرايط درانتخابات بود.
بدين ترتيب جناح کارگزاران سازندگی نه تنها نهاد رياست جمهوری را از آنِ خودکرد، بلکه نهادِ ديگری را بنام مجمع تشخيص مصلحت نظام (که پيش از آن تاريخ دائمی نبود) ايجاد نمود و رياست آنرا نيز در اختيار گرفت، و اين همه را در ساية سازش با قدرت های اروپائی و ايجاد جوّ تبليغاتی و کشاندن مردم پای صندوق های رأی گيری بدست آورد. مردم را زمانی که از شرايط موجودناراضی بوده و در پی تغيير آن شرايط باشند با تبليغات کاذب می توان بگمراهی کشاند.
چنين حالتی در سال 1357 نيز اتفاق افتاده بود. مردم ناراضی از نبود آزادی های فردی و اجتماعی و وجود تبعيض در سطوح مختلف جامعه که در تلاش برای پديد آوردن نهضت آزادی خواهيخواهی بودند که می توانست آرام آرام خواست های آنان را تحقّق بخشد، در پی يک تبليغات گسترده و حساب شده جهانی، از مسير خود منحرف و به سوی استقرار استبدادی مذهبی سوق داده شد.
اميد بستن به معجزة امام زادة رياست جمهور اصلاح طلب در اثر همان شکل از تبليغات دو نوبت ديگر هم (انتخابات مجلس شورای اسلامی و رياست جمهوری) تکرار شد و مردم به پای صندوق های رأی گيری رفتند.
شرکت دراين سه انتخابات يک بار ديگر اين حقيقت را ثابت کرد که سردمداران نظام های خودکامه تنها آراء مردم را نياز دارند و بس، و پس از بدست آوردن رأی آنها در تأئيد نظام خود، کوچکترين اهميتی به خواست های مردم نمی دهند.
نمايش انتخابات و جلب مردم به شرکت در آن در جمهوری اسلامی بيشتر بدين خاطر است که به افکار عمومی مردم جهان و به ويژه پشتيبانان خارجی خود نشان دهند که نظام اسلامی از پايگاه مردمی برخوردار است و اينکه آزادی در ايران وجود ندارد و مفاد منشور حقوق بشر در آن اجرا نمی شود آنقدرها مهّم نيست، چرا که مردم نظام را می خواهند و جناح های قدرت در حاکميت نيز نقشی نظير احزاب در کشورهای ديگر را بازی می کنند.
تجربه های بدست آمده در اين سه انتخابات باعث شد که مردم در دو انتخابات بعدی (انتخابات انجمن های استان و شهرستان و انتخابات مجلس اسلامی) شرکت نکرده و آنرا تحريم کنند.
در انتخابات مجلس شورای اسلامی (با وجود تمام ترفندهای سردمداران نظام و ايجاد جوّ رعب و وحشت درمورد کسانيکه در انتخابات شرکت نکنند) بر پاية گزارشهای موثق تنها حدود 26 تا 27 درصد واجدين شرايط به پای صندوق های رأی گيری رفتند.
اکنون انتخابات ديگری در پيش است. انتخابت رياست جمهوری اسلامی در سال 1384. مردم از هم اکنون اين انتخابات را نيز تحريم کرده اند و اين بار هم با عدم حضور خود رأی منفی بزرگ ديگری به کليّت نظام خواهند داد. اين تصميم شامل همة انتخاباتی خواهد شد که در اين نظام برگزار گردد. ٭
مهندس هوشنگ کردستا نی

No comments: