Sunday, 19 October 2008

سرنوشت حرکت های غيرمردمی شکست است

سرنوشت حرکت های غيرمردمی شکست است

ترفند تازه ای که کارگردانان، تنظيم کنندگان و حمايت کنندگان آن اميدوار بودند بتواند مسير مبارزه آزادي خواهانه ملت ايران را به بيراهه بکشانند، در اثر آگاهی، هوشياری و قاطعيت مردم با شکست روبرو شد.
از مدتها پيش آشکار بود که پيش از برگزاری انتخابات رياست جمهوری اسلامی، جناحهای قدرت در حاکميت، برای جبران شکستی که در انتخابات مجلس شورای اسلامی نصيبشان شده بود و جلوگيری از شکست سنگين تری که بی ترديد در انتخابات آينده با آن روبرو خواهند بود، پيش از انجام انتخابات رياست جمهوری اسلامی دست به ترفندهاي تازه ای بزنند که در يک مورد می توانست اين باشد که يکی از وابستگان به ظاهرپشيمان شده نظام، نامزد رياست جمهوری اسلامی شود و با رد صلاحيت او توسط شورای نگهبان، جنجال تبليغاتی بزرگی بسود او برپا گردد و مردم جان به لب آمده ايران را به اميد رسيدن به ساحل نجات به گردابی هايل هدايت کنند. کم و بيش نظير ترفند و حرکتی که در دوم خرداد 1376 صورت گرفت.
چون روشن بود که مردم را نمی توان در طی هشت سال با همان ترفند به اشتباه انداخت، اين شيوه عمل با تنگناهايي روبرو شده و از دستور کار خارج گرديد. از اين رو طرح ديگری تنظيم شد که عده ای که در داخل کشور اقامت دارند و در گذشته با جناح کارگزاران سازندگی در ارتباط بودند، برخی از مشروطه خواهان خارج کشور و جناحی از چپ که از اصلاح طلبان حمايت می کنند در تهيه آن همکاری داشتند. نتيجه اين همکاری فراخوانی بود که با امضاء تنی چند از اصلاح طبان درون حاکميت منتشر شد.
از بيان دلايل حقوقی و فلسفی اين فراخوان در می گذريم، چون پيرامون آن بحث منطقی بسياری از سوی صاحب نظران و آگاهان سياسی ارائه شده و نياز به تکرار آن نيست. ما تنها به ارائه دلايل سياسی در رد آن بسنده می کنيم.
1- به چه دليل فراخوان توسط کسانی امضاء شده است که نه تنها هيچگونه پيشينه مبارزه ملی و آزاديخواهانه ندارند، بلکه گذشته سياسی آنان نشان می دهد کم و بيش در خط ضد حاکميت ملی با سردمداران جمهوری اسلامی همکاری داشته اند؟
2- چرا اين دعوت به شرکت در همه پرسی، پيش از انجام انتخابات رياست جمهوری اسلامی مطرح شده است؟ آيــا منظور اين نبوده کــه شکست در انتخابات انجمن های استان و شهرستان و سپس مجلس اسلامی را با حضور مردم در يک همه پرسی از ميان بردارند؟
3- چرا هيچيک از شخصيت های آزاديخواه از جبهه ملی و حزب ملت ايران پای اين فراخوان امضاء نگذارده اند؟
4- مردم که دوبار با عدم شرکت در انتخابات به کليّت نظام اسلامی پاسخ « نه» داده اند و بار سوم نيز با تحريم کوبنده ديگری عقيدة خود را قاطع تر بيان خواهند داشت. چرا بايد در يک همه پرسی آنهم برای تشکيل مجلس مؤسسان شرکت کنند؟
5- کجای قانون اساسی جمهوری اسلامی تشکيل مجل مؤسسان را پيش بينی کرده است؟
6- آيا با حضور و تسلط حکومت اسلامی، امکان برگزاری يک همه پرسی آزاد در ايران وجود دارد؟ اگر دارد چرا سرنوشت نظام و بود و نبود آن به همه پرسی گذارده نشود؟
7- اگر امضاء کنندگان از اعمال گذشته خود پشيمان شده اند، چرا گذشته خود را محکوم نکرده و به آگاهی ملت نرسانده اند؟
8- چنانچه امضاء کنندگان صادقانه اعتقاد دارند که در گذشته اشتباه کرده اند بهتر است اکنون در پايان صف کسانی که اشتباه نکرده اند قرار گيرند تا تجربه اندوزی نمايند.
9- آيا امضاء کنندگانی که معتقدند تاکنون اشتباه نکرده اند، با قرار گرفتن در رأس نهضت آزاديخواهی، با اشتباه مجدد نهضت را از مسير حرکت خود منحرف نخواهند ساخت؟
10- چرا تنظيم کنندگان و حمايت کنندگان اين فراخوان را بيشتر آن کسانی تشکيل می دهند که در فاجعه انقلاب اسلامی، سپس دفاع از رفسنجانی و هشت سال پيش از خاتمی دخالت مستقيم يا غيرمستقيم داشته اند؟
11- می گويند امضاء کنندگان فراخوان، چون در ايران زندگی می کنند، نمی توانند يک همه پرسی برای سرنوشت نظام را مطرح نمايند. پرسشی که پيش می آيد اين است که چه لزومی دارد آنان که نمی توانند خواستهای مردم را بيان کنند فراخوان بدهند؟
12- چرا آنان که در تنظيم فراخوان شرکت داشته اند، از گذاردن نام خود پای آن خودداری کرده اند؟
13- همزمانی انتشار فراخوان را در شرايطی که دنيا متوجه تلاش های سردمداران جمهوری اسلامی در جهت دست يابی به جنگ افزارهای اتمی است به چه چيز می تواند تعبير کرد؟
14- چرا آن گروه از رسانه های خبری که مدافع اين فراخوان هستند، فرصت در اختيار صاحب نظران و آگاهانی که دلايلی در رد آن دارند نمی گذارند؟
15- همکاری ميان برخی از مشروطه خواهان خارج کشور را با برخی از وابستگان به جناح اصلاح طلب چگونه می توان توجيه کرد؟
بزرگترين زيان اين فراخوان تفرقه و تشتتی بود که ميان مردم و اپوزيسيون خارج از حاکميت پديد آورد که بسود نظام حاکم بر کشور است.

خواست مردم برکناری حکومت استبدادی مذهبی، جلوگيری از تکرار هر نوع استبداد در آينده ايران، تحقق آزادی و استقرار حاکميت ملی است و درباره اين اصول هيچ گونه سازش و عقب نشينی نخواهند کرد
مهندس هو شنگ کردستانی

No comments: